صاحبا عمریست تا از عدل تو
عالمی در انتهاز فرصه اند
تا نظر در کار آنها افگنی
کز تظلّم رافع این قصّه اند
لعبها بینند در شطرنج ملک
آنکه ساکن بر کنار عرصه اند
می کنند از غصّه افغان بر درت
در دل آن قومی که صاحب حصّه اند
وین عجب نبود که خود صاحبدلان
هر کجا هستند اسیر غصّه اند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر حالتی از غم و اندوه در جامعه است. شاعر به خداوند شکایت میکند که مردم در انتظار عدل و انصاف او هستند، در حالی که عدهای از آنها به دنبال فرصتهایی برای تظلم و شکایت از ظلم هستند. او به بازی شطرنج اشاره میکند، جایی که عدهای در کنار عرصه نشستهاند و فقط نظارهگرند، در حالی که دیگران از غم و اندوه فراق و ظلم رنج میبرند. در نهایت، شاعر بیان میکند که حتی صاحبدلان، یعنی افرادی که به حقیقت و عدالت اهمیت میدهند، در هر کجا که باشند، از غصه و اندوه شکایت دارند.
هوش مصنوعی: دوست من، مدتیست که جهانی به خاطر عدالت تو در انتظار فرصتی است.
هوش مصنوعی: تا وقتی که به کارهای آنها نگاه کنی، میبینی که این داستان به خاطر شکایت و نارضایتی از بین رفته است.
هوش مصنوعی: بازی شطرنج را کسانی تماشا میکنند که در حاشیه میدان نشستهاند.
هوش مصنوعی: مردم آنقدر ناراحت و غمگین هستند که در درگاه تو ناله و زاری میکنند، به ویژه کسانی که از نعمت و بخشش تو بهرهمندند.
هوش مصنوعی: این جای تعجب نیست که انسانهای با دل و احساس، هر جا که باشند، در دام اندوه و ناراحتی گرفتارند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.