کسی که او نظر عقل در زمانه کند
چنان سزد که همه کار عاقلانه کند
بر آنچه خاطر موری ازو بیازارد
اگر خود آب حیاتست از آن کرانه کند
قناعتست و مروّت نشان آزادی
نخست خانة دل وقف این دو گانه کند
بنیک و بد بسر آید جهان، همان بهتر
که زندگانی با طبع شادمانه کند
زبان ز گفتن و ناگفتنی نگه دارد
که شمع، هتی خود در ر زبانه کند
درین رای که آغاز و آخرش عدمست
بخلق خوش طلب عمر جاودانه کند
زمانه را نشناسی که چیست عادت او
روا بود که کسی تکیه بر زمانه کند؟
بنقذ، حوش خور و خوش باش و نام نیک اندوز
که عاقل از پی یک عیش صد بهانه کند
اگر چه عالم فانی نیریزد آن که ازو
برای تیر نظر عاقلی نشانه کند
ز گوشه یی بهمه حال ناگزیر بود
که تا وظایف طاعات از آن روانه کند
کسی که صحبت امن و کفایتی دارد
سعادت ابدب را طلب چرا نکند؟
سرای خویشتن ار آدمی وطن سازد
ز شاخ سدره و طوبیش آستانه کند
اگر چه کار عمارت طریق دانش نیست
علی الخصوص کسی کاندرین زمانه مند
بود هر آینه نزدیک عاقلان معذور
کسی که از پی مسکن اساس خانه کند
که مرغ اگر چه توکّل کند به دانه و آب
بدست خود ز برای خود آشیانه کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن درباره اهمیت عقل و خرد در زندگی است. نویسنده به این نکته تأکید میکند که انسان باید با دقت و عاقلانه در زمانه خود زندگی کند و از هر چیزی که باعث آزارش میشود، دوری کند حتی اگر آن چیز به ظاهر مفید باشد. قناعت و مروت نشانههای آزادی هستند و انسان باید خانه دل خود را به این صفات اختصاص دهد. همچنین زندگی شاد و خوشایند را برتر میداند و بر این باور است که گفتوگو باید با احتیاط باشد تا از ناراحتیها و مشکلات جلوگیری شود.
نویسنده توصیه میکند که باید از زندگی لذت برد و در جستجوی نام نیک بود. او بر این باور است که کسی که به امن و کفایت دست یافته است، باید سعادت ابد را طلب کند و برای خانه و مسکن خود اهمیت قائل شود. بهویژه در دنیای نامطمئن و فانی، انسان باید برای آیندهاش برنامهریزی کند. در نهایت، به توکل بر خدا و تلاش برای ساختن یک زندگی مستقل و پایدار نیز اشاره میشود.
هوش مصنوعی: کسی که با دقت و عقل خودش به اوضاع و احوال زمانه نگاه کند، شایسته است که تمام کارهایش را به صورت عاقلانه انجام دهد.
هوش مصنوعی: اگر چیزی حتی در نظر یک مورچه هم موجب ناراحتی باشد، حتی اگر آن چیز به نظر حیاتبخش بیاید، بهتر است که از آن فاصله بگیرد.
هوش مصنوعی: قناعت و مردانگی نشانه حقیقی آزادی است و خانه دل به این دو ویژگی اختصاص دارد.
هوش مصنوعی: زندگی در این دنیا سرانجام به خوبی و بدی خواهد انجامید، بنابراین بهتر است که با روحیهای شاد و خوش زندگی کنیم.
هوش مصنوعی: زبان به بیان چیزی که باید گفته شود و همچنین چیزهایی که نمیتوان گفت، توجه میکند؛ مانند شمعی که خود را در آتش زبانش میسوزاند.
هوش مصنوعی: در این دیدگاه که آغاز و پایان آن وجود ندارد، انسان به طور طبیعی خواهان زندگی ابدی و جاودانه است.
هوش مصنوعی: اگر زمانه و طبیعت آن را نشناسی، چگونه انتظار داری که بتوانی به آن اعتماد کنی و به آن تکیه کنی؟
هوش مصنوعی: زندگی را با شادی و خوشی بگذران و تلاش کن تا نام نیکویی برای خود به جا بگذاری، چون آدمهای باهوش به خاطر خوشیها و لذتها، هزار و یک دلیل و توجیه پیدا میکنند.
هوش مصنوعی: اگرچه دنیا ناپایدار است، اما فردی که با عقل و دقت هدفی را در نظر دارد، به سوی آن میرود و حفظ میکند.
هوش مصنوعی: از گوشهای، حالت اجتنابناپذیر بود که وظایف عبادت را از آن انجام دهد.
هوش مصنوعی: کسی که در گفتگوهایش احساس اطمینان و کفایت دارد، چرا نباید به دنبال خوشبختی دائمی باشد؟
هوش مصنوعی: اگر انسان خانه و زندگی خود را بر پایه خوب و درست بنا کند، میتواند آن را به مکانی مقدس و باشکوه تبدیل کند که درختهای بهشتی زینتبخش آن باشند.
هوش مصنوعی: هرچند ساختن و سامان دادن به امور از دانش نیست، به ویژه برای کسی که در این زمانه فراموش شده است.
هوش مصنوعی: هرگز در نزد عاقلان کسی مورد بخشش و عذر است که به دنبال جایی برای سکونت، پایه و اساس خانه را بنا کند.
هوش مصنوعی: پرنده اگرچه به خدا توکل میکند، اما خود باید برای تأمین غذا و آب تلاش کند و آشیانهاش را بسازد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جز آن که مستی عشقست هیچ مستی نیست
همین بلات بس است، ای به هر بلا خرسند
خیال رزم تو گر در دل عدو گردد
ز بیم تیغ تو بندش جدا شود از بند
ز عدل تست به هم باز و صعوه را پرواز
[...]
بابروان چو کمانی بزلفگان چو کمند
لبانت سوده عقیق و رخانت ساده پرند
پرند لاله فروش و عقیق لؤلؤ پوش
کمان غالیه توز و کمند مشگین بند
شکفته نرکس داری بزیر خم کمان
[...]
شب ارتوانی بیدار باش روزی چند
مدار خرد که ماهی بزرگ سایه فکند
چو آفتاب بسی سر بر آسمان سودی
چو سایه باش فتاده بسجده دریکچند
کنون کشند عفاریت دیو را در قید
[...]
در این دو پهنه که میدان ادهم است و سمند
خیال همچو توئی در نیاورد بکمند
لطیفه ایست نهادت ز شهر بیرنگی
چه جای عرصه جولان ادهم است و سمند
در آن جهان که جلال تو آشیان بنهاد
[...]
به ذات خویش اگر چند مرد نیک بود
و لیک صحبت بد نیک را تباه کند
چنانکه مازوکز وی سپید گردد پوست
چو جفت زاج شود عالمی سیاه گند
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.