دانی که طمع چه گفت با من؟
بشنو که ز لطف و ظرف باشد
با خواجه اگر تو برف اوّل
بر کار کنی شگرف باشد
تا تتماجی کنیم ترتیب
چون روغن و آرد و ترف باشد
گفتم که نیاورم این که ترسم
کان موجب جور و حرف باشد
لیکن بفرستم ار تو خواهی
شعری که به جای برف باشد
مقصود به هر چه حاصل آید
از مرد کریم حرف باشد
ای آنکه به چشم فکر غوّاص
بحر کرم تو ژرف باشد
این شعر مرا به برف برگیر
پیداست که خود چه صرف باشد
لطفی کن و هر چه میفرستی
باید که سه چار ظرف باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.