باز دیدی که ابر تر دامن
باغ را کرد پر گهر دامن؟
گل ز بهر نثار بر چیدن
پیرهن کرد سر بسر دامن
غنچة تنگ چشم را گرچه
هست پر خرده های زر دامن
از گدایی چو قرص خور بیند
باز گیرد ز یکدگر دامن
سرو آزاد بین چو چالاکان
در زده چست در کمر دامن
پای در آب می نهد زیراک
کرد از ساق ز استر دامن
گرچه ار خار خیمة گل را
میخها کوفتند بر دامن
روی نگشاده رخت می بندد
درچده از پی سفر دامن
وانک وانک چنار پنجه کشید
کش بگیرد برهگذر دامن
کف برآورده پای در زنجیر
آب دیوانه شکل تر دامن
وانک اندر قفای دیوانه
کوه کردست سنگ در دامن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.