ما ترا حرمتی اگر داریم
نه ز اندیشه ییست یا بیمی
یا اگر خود تو گنج قارونی
از تو داریم چشم بر سیمی
ما خود از روی مردمی خواهیم
که ترا می کنیم تعظیمی
همه ریشت بکون سگ گفتیم
چون تو درخشم می شوی نیمی
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
ما ترا حرمتی اگر داریم
نه ز اندیشه ییست یا بیمی
یا اگر خود تو گنج قارونی
از تو داریم چشم بر سیمی
ما خود از روی مردمی خواهیم
که ترا می کنیم تعظیمی
همه ریشت بکون سگ گفتیم
چون تو درخشم می شوی نیمی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
که نماز نشسته را نیمی
مزد استاده است تقسیمی
هر یکی زان خراج اقلیمی
دخل عمان ز نرخ او نیمی
ما تو را حرمتی اگر داریم
نه زاندیشه ای است یا بیمی
یا زمال تو، گر بسی داری
چشم داریم بر زر و سیمی
لیک از روی مزد می خواهیم
[...]
گر چه از رنج فقر بی بیمی
اینچنین کوفته هم از سیمی
در رسیدند تا به اقلیمی
که از آن بود ملکشان نیمی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.