زهی دولتسرای آتش افروز
فروغ تو جهان را صبح نوروز
رخ افلاک را آئینه بامت
چراغ اختران روشن زجاهت
ز شأن تست گر چرخت ببالاست
بضبط مغز بالا پوست از جاست
نمود از رفعت شأنت عیانست
مگر خشتت ز خاک سر کشانست
گلت را خضر کرد دست آب پاشی
که تا باشد جهان پاینده باشی
بآن کرسی است از رفعت بنایت
که باشد طاق کسری خاکپایت
سعادت را عجب نقشی نشسته است
رخش بر آستانت نقش بسته است
زمین را سایه ات فیض الهی
گدائی در برت بهتر ز شاهی
بتعریفت سخن کوته کمند است
بلندی تو بر طاق بلند است
فلک در آستانت پرده داری
درت را اطلس او پرده واری
بگردون بسکه کردی آشنائی
محل جلوه ظل الهی
شهنشاه جهان دارای عالم
پناه اهل عالم تا بآدم
شهنشاهی که از فر خدائی
بگردون کرده قصرش خودنمائی
سجود در گهش بر جبهه دینست
بمژگان خاک رفتن فرض عینست
به پیش همتش در زیر افلاک
کف بگشاده ای دان این کف خاک
زعدلش دست مظلوم آنچنان چیر
که از سهم هدف ریزد پر تیر
همیشه باد از بخت مؤید
بتخت شاهی عالم مؤبد
نظر تا سوی این ایوان گذر کرد
زطاق آسمان قطع نظر کرد
برفعت چون کنم تعریف ایوان
گذار قافیه افتد بکیوان
ز بس بر رفته این ایوان والا
بگل خورشید اندو دست بنا
مصور چون درو صورت نگارد
ز زلف زهره موی خامه آرد
فراز مهر و مه طاقش کشیده است
که ابرو را مکان بالای دیده است
بیابد گر تماشائی در او بار
چو در حیران شود بر روی دیوار
بانداز جلایش صبح و خورشید
یکی آهار و دیگر مهره گردید
در اول پایه اش از خاک بگذشت
سرش زانسوی از افلاک بگذشت
تواضع پایه اقبال مندیست
بقدر خاکساری سربلندیست
در او شاه جهان مسندنشین است
کدامین سربلندی بیش ازین است
شهنشاهی که از احسان عامش
زمین را چون نگین بگرفته نامش
بعهدش آهو از شاخ گره گیر
گره واکرده از پیشانی شیر
زبیمش هر که چون شاهین جفا جوست
چو بهله خون ندارد در ته پوست
ضعیفان را قوی شد آنچنان کار
که باشد کاه پشتیبان دیوار
به نیرویش زموی خویش نخجیر
کشد زه بر کمان ناخن شیر
کبوتر گر بزنهارش درآید
تماغه از سر شاهین رباید
زدینداریش دست شرع بالاست
زقلب شرع اینمعنی هویداست
پناه دین درین ایام هندست
بعهدش قبة الاسلام هند است
چنان اسلام ازو گردیده محکم
که هندو زنده می سوزد ازین غم
نه هندو ماند و نه بتخانه در هند
نمی سوزد بجز پروانه در هند
طمع را همت او روی داده است
بلی دریا بسقا رو گشاده است
لبش در پاش و دستش گوهر افشان
نه با دریاست این همت نه با کان
همیشه باد درگاهش ز تعظیم
چون کعبه قبله گاه هفت اقلیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به ستایش پادشاهی میپردازد که نعمت و خوشدلی را برای مردم خود به ارمغان میآورد. در آن، به زیبایی و عظمت پادشاه و ایوان سلطنتی اشاره شده و نشان داده میشود که او همچون خورشید درخشان است که بر زمین سایه میافکند و جهانی پر از خیر و برکت را به وجود میآورد. شاعر به قدرت و عدالت پادشاه، حمایت از مظلومان و برقراری امنیت و آسایش در کشور اشاره میکند. همچنین به تاثیرات مثبت او بر دین و تمدن اشاره میشود و بر شکوه و عظمت حکومت او تأکید میشود که در آن نه تنها پادشاه بلکه کیمیای سعادت برای همه مردم است.
هوش مصنوعی: ای کاش، آتشافروزِ زندگیام، روشنی تو سببساز صبح جدیدی در جهان باشد.
هوش مصنوعی: چهره آسمان مثل آینهای است که با نور ستارهها روشن شده و به خاطر زیباییاش به تماشاخانهای بدل گردیده.
هوش مصنوعی: اگر مقام تو بلند باشد، حتی بالای بدن تو نیز به خاطر مقام تو تغییرات و تلاطماتی را تجربه خواهد کرد.
هوش مصنوعی: شأن و مقام تو آشکار است، مگر اینکه تو از زمین برخاسته و به بالا رفتهای.
هوش مصنوعی: با آب پاشی، گل تو به حالت خوب و شکوفا میشود تا همیشه در دنیا پایدار و زنده بماند.
هوش مصنوعی: این بیت به جلال و عظمت یک کرسی اشاره دارد که به قدری بلند و با شکوه است که شایستهٔ تکیهگاه پادشاهی بزرگ مانند کسری است و در حقیقت، نشاندهندهٔ علو مقام و جایگاه آن شخص است.
هوش مصنوعی: سعادت به طور شگفتانگیزی در چهرهات نمایان است و به گونهای در درگاهت جاودانه شده است.
هوش مصنوعی: سایهات بر زمین نعمتهای الهی را به ارمغان میآورد و تکیه بر تو از برتری شاهی نیز ارزشمندتر است.
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که وقتی درباره تو صحبت میشود، کلمات نمیتوانند به خوبی مقام و ارزش تو را توصیف کنند. تو آنقدر بزرگ و باعظمت هستی که هیچ تعریف و توصیفی نمیتواند به درستی جلوهگر شخصیت و کیفیت تو باشد.
هوش مصنوعی: در آستانه تو، آسمان چون پردهای آویخته است و در ورودیات مانند پردهای از ابریشم لطیف میباشد.
هوش مصنوعی: بخاطر آشنایی که با مکانهای مختلف داشتی، به قدری دور و برت را گشتی که به جلوههای رحمت و سایه الهی نزدیک شدی.
هوش مصنوعی: سلطان بزرگ جهان، که پشتیبان و حامی افراد جامعه و موجودات عالم است، از آدم (انسان) تا تمام اهل زمین را در بر میگیرد.
هوش مصنوعی: پادشاهی که به لطف الهی، کاخ او در آسمانها درخشان و نمایان است.
هوش مصنوعی: سجده کردن بر خاک او، نشانهای از ارادت به دین است و افتادن بر زمین به خاطر او، وظیفهای ضروری و واقعی به حساب میآید.
هوش مصنوعی: با اراده و تلاش او، همهی دنیای مادی و مشکلات زیر پا گذاشته میشوند. بدان که این تلاش، نشانهی انسانیت و خاکی بودن ماست.
هوش مصنوعی: از انصاف او به قدری قدرت وجود دارد که حتی سهم مظلوم را به اندازهای میکاهد که گویا تیرها بر آن ریزش میکند.
هوش مصنوعی: همیشه خوشی و حمایت از جانب سرنوشت برای پادشاهی و سلطنت حاکم بر عالم وجود دارد.
هوش مصنوعی: زمانی که نگاه به این ایوان میافتد، انسان همه چیزهایی را که در آسمان وجود دارد فراموش میکند و فقط به زیبایی این مکان توجه میکند.
هوش مصنوعی: به اینجا که میرسد، نمیتوانم به زیبایی و شکوه این سرزمین اشارهای کنم؛ چرا که قافیههای زیبای کلمات مانند چلهای به آسمان میافتند و تابناک میشوند.
هوش مصنوعی: این ایوان بلند بهقدری مرتفع و زیباست که خورشید به گلهای آن دستنوشته و ناز میزند.
هوش مصنوعی: وقتی تصویرگر چهره را بر صفحۀ خیال کشیده میکند، از موهای زلف زهره مانند قلم استفاده میکند.
هوش مصنوعی: درخشش خورشید و ماه در آسمان، جایی را ایجاد کرده که ابرو به عنوان زیبایی فوقالعادهای بر فراز چشم جلوهگری میکند.
هوش مصنوعی: اگر کسی را تماشا کند و او بار مانند (محتملاً به معنای زیبایی) در چهرهاش باشد، آنقدر تحت تأثیر قرار میگیرد که به مانند کسی که در حیرت است، به صورت دیوار نگاه میکند.
هوش مصنوعی: به نور و روشنی صبح، چیزی شبیه به درخشش خورشید میماند که یکی جلوهای زیبا دارد و دیگری به صورت سنگینی درخشش خود را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: در آغاز، پایهاش از زمین عبور کرد و سرش از بالای آسمانها گذشت.
هوش مصنوعی: فروتنی و humble بودن، موجب موفقیت و خوشبختی است، همانقدر که افتادگی باعث سربلندی و احترام میشود.
هوش مصنوعی: در وجود او، پادشاهی بزرگ جایگاه دارد. آیا چیز دیگری بالاتر از این مقام و افتخار وجود دارد؟
هوش مصنوعی: شاهی که با نیکی و بخشندگیاش زمین را مانند نگینی در دست دارد، نامش به بزرگی و یاد میماند.
هوش مصنوعی: در زمان عهد او، آهویی که از شاخ گرهخوردهاش آزاد شده، بر پیشانی شیر حکایت از قدرت و شکوه او دارد.
هوش مصنوعی: هر کس که مانند شاهین به دنبال آزار و ظلم باشد، مثل بهلهای است که در زیر پوستش هیچ خونی ندارد.
هوش مصنوعی: ضعیفان به قدری قوی شدهاند که میتوانند به مانند کاه، به عنوان پیوند دهندهای برای استحکام دیوار عمل کنند.
هوش مصنوعی: با قدرت خود، او به شکار میرود و با تیری که از کمانش رها میکند، دشمن را در هم میشکند.
هوش مصنوعی: اگر کبوتر از لانهاش بیرون بیاید، ممکن است طعمهی شاهین شود و به خطر بیفتد.
هوش مصنوعی: دست قوانین مذهبی بر زندگی او تسلط دارد و از دل این قوانین، معنا و مفهوم آن به وضوح آشکار است.
هوش مصنوعی: در این روزها، هند به عنوان پناهگاه دین و اسلامی شناخته میشود و در واقع نقش مهمی در حفظ و حمایت از آن دارد.
هوش مصنوعی: اسلام به قدری مستحکم و قوی شده است که هندویان از این موضوع به شدت احساس غم و ناراحتی میکنند.
هوش مصنوعی: در هند نه خبری از هندوها مانده و نه معابد بتپرستی وجود دارد. چیزی که هنوز در این سرزمین وجود دارد، فقط عشق و دل سپردن پروانههاست.
هوش مصنوعی: خواسته و عزم او شایسته است، بله، دریا به روی او گشوده شده است.
هوش مصنوعی: لب او بر روی پایش است و دستش مانند گوهری در حال درخشیدن است. این نشان نمیدهد که او با دریا یا معادن طلا یا نقره مقایسه میشود.
هوش مصنوعی: همواره در برابر درگاه او باید با احترام و خضوع ایستاد، مانند کعبه که به عنوان قبله گاه دنیا شناخته میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.