گنجور

 
کلیم

سردمهری‌های دوران را تلافی از تب است

سوزن خار ملامت‌ها ز نیش عقرب است

نه همین ما می‌گدازیم از غم بخت سیاه

هرکجا روشندلی دیدیم شمع این شب است

ناله هرجا می‌رسد رنگ دگر بر می‌کند

آتش غم‌خانه و باد چراغ کوکب است

بی‌دلان از یک نگاه گرم از جا می‌روند

ظرف‌های طاقت ما را مگر یک قالب است

گفتگوی اهل عالم بر سر دنیا به هم

جمله‌ بی‌اصلست جنگ طفل‌های مکتب است

از خدا کامی اگر خواهی، به از آرام نیست

در حقیقت یک سوال است و در او صد مطلب است

قطع راه کعبه و بتخانه در یک گام کرد

طی ارض عارف از گام فراخ مشرب است

دانهٔ دام ملایک در زمین حسن تست

کس نمی‌داند دُر گوش است یا خال لب است

از طبیبان حال خود پوشیده چون دارم کلیم

جامه‌ام پیراهن فانوس از تاب و تب است

 
 
 
امیرخسرو دهلوی

آن که زلف و عارض او غیرت روز و شب است

جان من از مهر و ماه روش هر دم در تب است

رشک عناب است یا خود پسته خندان او

سیب سیمین است خود یا آن ترنج غبغب است

باز ابر چشم من بسیار باران شد، مگر

[...]

سلمان ساوجی

تا بدیدم حلقه زلف تو، روز من، شب است

تا ببوسیدم سر کوی تو، جانم بر لب است

یا رب! آن ابرو، چه محرابی است کز سودای او؟

در زوایای فلک، پیوسته یارب یارب، است

پیش عکس عارضت، میرم که شمع از غیرتش

[...]

ناصر بخارایی

با رخ و زلف تو دل را روز بازار امشب است

تا درین سودا برآید جان شیرین بر لب است

در سر زلف تو دل‌های پریشان جمع شد

حلقه حلقه هر شبی فریاد یارب یارب است

خواست تا از ماه رویت چرخ تابد روی مهر

[...]

حافظ

آن شبِ قدری که گویند اهلِ خلوت امشب است

یا رب این تأثیرِ دولت در کدامین کوکب است؟

تا به گیسویِ تو دستِ ناسزایان کم رسد

هر دلی از حلقه‌ای در ذکرِ یارب یارب است

کشته چاه زنخدان توام کز هر طرف

[...]

خیالی بخارایی

گرچه ابر زندگی جان بخش و صافی مشرب است

بی دهانت آب خضر از جانب او با لب است

تا پدید آمد ز رویت زلف اشک افشان شدیم

شب چو پیدا می شود گاهِ طلوع کوکب است

گر مزید حسن خواهی زلف را کوته مساز

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه