سردمهریهای دوران را تلافی از تب است
سوزن خار ملامتها ز نیش عقرب است
نه همین ما میگدازیم از غم بخت سیاه
هرکجا روشندلی دیدیم شمع این شب است
ناله هرجا میرسد رنگ دگر بر میکند
آتش غمخانه و باد چراغ کوکب است
بیدلان از یک نگاه گرم از جا میروند
ظرفهای طاقت ما را مگر یک قالب است
گفتگوی اهل عالم بر سر دنیا به هم
جمله بیاصلست جنگ طفلهای مکتب است
از خدا کامی اگر خواهی، به از آرام نیست
در حقیقت یک سوال است و در او صد مطلب است
قطع راه کعبه و بتخانه در یک گام کرد
طی ارض عارف از گام فراخ مشرب است
دانهٔ دام ملایک در زمین حسن تست
کس نمیداند دُر گوش است یا خال لب است
از طبیبان حال خود پوشیده چون دارم کلیم
جامهام پیراهن فانوس از تاب و تب است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان سردمهریهای دوران و تحمل غم و اندوه میپردازد. شاعر به نیش ملامتها و مشکلات اشاره میکند و بیان میکند که ما از غم بخت بد نمیگریزیم بلکه در جستجوی روشنی و امید هستیم. او ملامتها و نالهها را خارج از وجود خود میبیند و میگوید که ناآرامیها و جنگها تنها بر سر مسائل بیاهمیت است. در انتها، شاعر به آرامش و حقیقتی عمیقتر اشاره میکند که در درون یک سؤال نهفته است و خود را به عنوان انسانی با روحی پر از تب و تاب توصیف میکند.
هوش مصنوعی: سردی و بیمحبتیهای زمانه باعث ایجاد عذاب و درد در دل میشود؛ مانند اینکه سوزنها و خارهای ملامت به اندازه نیش عقرب زجرآور هستند.
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که ما به خاطر غم و اندوه ناشی از بخت بد خود، به شدت رنج میبریم و با این حال، هر جا که نشانهای از روشنایی و خوشحالی میبینیم، آن را به عنوان نور امید در دل شب تیرهامان میشماریم.
هوش مصنوعی: هر جا که نالهای به گوش میرسد، حال و هوای آنجا تغییر میکند، آتش غم در دل روشن میشود و باد مانند چراغی که ستارهها را روشن کند، به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: بیدلان، با یک نگاه گرم و محبتآمیز، به سرعت و بدون تردید تحت تاثیر قرار میگیرند و از جایشان بلند میشوند. این نشان میدهد که طاقت و تحمل ما مانند یک قالب محدود است و با کوچکترین نشانهای ممکن است تغییر کند.
هوش مصنوعی: بحث و گفتگوی مردم درباره دنیا بیاساس و بیفایده است، شبیه به دعوای بچههای مدرسه که به چیزهای بیاهمیت میپردازند.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال رضایت خدا هستی، آرامش بهترین چیز است. این جمله به ظاهر یک سوال است، اما در واقع مفهومی عمیق و چندین نکته را در خود نهفته دارد.
هوش مصنوعی: شخص عارف در مسیری که میرود، به سادگی و بیتوقف از میان مکانهای sacred و غیر sacred عبور میکند، زیرا هر دو مکان برای او یکسان هستند و او در سفر معنویاش از هیچ چیز نمیگذرد و به راحتی به مقاصد خود میرسد.
هوش مصنوعی: آدمی در بهشت از زیباییها و خصوصیات نیک برخوردار است، اما هیچکس نمیتواند بفهمد که آن زیباییها که جذابیت دارند، واقعا ذاتِ ارزشمند مثلاً مانند گوشواره یا لک روی لب هستند.
هوش مصنوعی: من حال خود را از پزشکان مخفی نگه میدارم، زیرا لباس من و وضعیتام به وضوح نشاندهندهی دردی عمیق و آزار و رنج است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن که زلف و عارض او غیرت روز و شب است
جان من از مهر و ماه روش هر دم در تب است
رشک عناب است یا خود پسته خندان او
سیب سیمین است خود یا آن ترنج غبغب است
باز ابر چشم من بسیار باران شد، مگر
[...]
تا بدیدم حلقه زلف تو، روز من، شب است
تا ببوسیدم سر کوی تو، جانم بر لب است
یا رب! آن ابرو، چه محرابی است کز سودای او؟
در زوایای فلک، پیوسته یارب یارب، است
پیش عکس عارضت، میرم که شمع از غیرتش
[...]
با رخ و زلف تو دل را روز بازار امشب است
تا درین سودا برآید جان شیرین بر لب است
در سر زلف تو دلهای پریشان جمع شد
حلقه حلقه هر شبی فریاد یارب یارب است
خواست تا از ماه رویت چرخ تابد روی مهر
[...]
آن شبِ قدری که گویند اهلِ خلوت امشب است
یا رب این تأثیرِ دولت در کدامین کوکب است؟
تا به گیسویِ تو دستِ ناسزایان کم رسد
هر دلی از حلقهای در ذکرِ یارب یارب است
کشته چاه زنخدان توام کز هر طرف
[...]
گرچه ابر زندگی جان بخش و صافی مشرب است
بی دهانت آب خضر از جانب او با لب است
تا پدید آمد ز رویت زلف اشک افشان شدیم
شب چو پیدا می شود گاهِ طلوع کوکب است
گر مزید حسن خواهی زلف را کوته مساز
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.