صبر را از دهنت حوصله تنگ آمده است
نالهها را ز دلت تیر به سنگ آمده است
مژهات آفت جان، ترکِ نگاهت خونریز
بسته آن غمزه دو شمشیر و به جنگ آمده است
بدگمانی دلم ز آن صف مژگان داند
گر به اسلام شکستی ز فرنگ آمده است
چه قمار است که در کوی بتان میبازند؟
هر که باز آمده درباختهرنگ آمده است
عیب آن زلف رسائی است، که در دامن تو
هر که دستی زده آن طره به چنگ آمده است
اره تا نخل تمنای مرا قطع کند
همه تن پا شده وز پشت نهنگ آمده است
درِ دل بر رخ هر کس نگشائیم کلیم
ای بسا عکس که در آینه زنگ آمده است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان حسی عمیق از ناامیدی، غم و دلتنگی میپردازد. شاعر از صبر و حوصلهی خود میگوید که به پایان رسیده و دلش از درد ناله میزند. او با تمثیلهایی مانند مژه و غمزه، به زیبایی و در عین حال به جنگی که بر دلش میگذرد اشاره میکند. بدگمانی او نسبت به عشق از صف مژگان محبوبش ناشی میشود و او را به قمار زندگی تشبیه میکند که در آن باختی حتمی در انتظار است. شاعر همچنین به عیوب زیبایی محبوب و تلخی قطع ارتباط اشاره میکند و به این فکر میکند که ممکن است در دل هر کسی رازهایی پنهان باشد که قابل دیدن نیست. کل شعر به احساسات متناقضی که عشق ممکن است به همراه داشته باشد میپردازد.
هوش مصنوعی: شکایت و نالهها از دل تو به جایی نمیرسد و دیگر نمیتوانی صبر کنی، چرا که تحملت سر آمده است.
هوش مصنوعی: مژههای تو مانند آفت جانم است، و نگاه تو که پر از غم و حسرت است، مثل دو شمشیر به جنگ آمده و باعث آزار و رنج من شده است.
هوش مصنوعی: دل من از آن چشمها و مژههای معشوق بدگمان شده است، اگرچه در ظاهر به اسلام روی آورده، ولی گویا از سرزمینهای دور و نا معتبر آمده است.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که چه بازی خطرناک و پرریسکی است که در محل بتها و معشوقها انجام میشود. هر کسی که در این فضا حاضر شده، در واقع باخته و به نوعی درگیر عواطف و زیباییهای بتان شده است. به بیان دیگر، نشانهای از سرنوشت تلخ افرادی است که به عشق و زیباییهای ظاهری دل میبندند و در نهایت به شکست میرسند.
هوش مصنوعی: زلفهای زیبای تو عیبی دارند؛ هر کسی که به آنها دست زده، موفق شده که بخشی از آن را به چنگ آورد و در دامن خود بگیرد.
هوش مصنوعی: حتی اگر تا زمانی که نخل آرزوهایم را قطع کند، من تمام وجودم را آماده کردهام و از عمق دریا به سمت بالا آمدهام.
هوش مصنوعی: دل را به روی هر کس نمیگشاییم، کلیم؛ زیرا ممکن است که تصویر خوبی که در آینه دیده میشود، به خاطر زنگ زدگی آن آینه، ناواضح و ناخوشایند باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
که دلم از غم ایام، به تنگ آمده است
شیشهٔ طاقتم از غصه، به سنگ آمده است
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.