ز بزمی برنمی خیزد سرود نغمه پردازی
همین از خانه تنگ جرس می آید آوازی
دلم پر مایه است از درد چاکی خواهد از تیغت
که باید خانه ارباب دولت را در بازی
به گیتی گرچه مشهورم ولی از کام دل دورم
چه سود از امتیاز من دریغا بخت ممتازی
صدای آشنا زین شش جهت نشنیده ام هرگز
مگر گاهی که از کوه غمم می آید آوازی
زرشک چشم خود خون می خورم در جستجوی او
که هر مژگانش هم پائی بود هم بال پروازی
بزنجیرم نشاید داشت در بزم ورع کیشان
بکوی مطربان در بندم از ابریشم سازی
منم آن بلبل کز شوق گل بیخود روم آنجا
نشان یابم گل خونین اگر در چنگل بازی
کلیم از دست دادم اختیار خانه دل را
چنان کانجا ندارم جای پنهان کردن رازی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق و دردناک عاشقانه یک شاعر است. شاعر از جایی خالی و تنگ صحبت میکند که آهنگ و صدای جرس به گوش میرسد، و این نشانهای از دوری و جدایی است. او درگیر دردی است که به خاطر عشقی نایاب و دور از دسترس دارد. به رغم شهرتش در دنیا، دلش خوشی کاملی ندارد و احساس میکند که بختش خوب نبوده است. شاعر از فقدان صداهای آشنا و خوشایند در زندگیاش گلهمند است و به دنبال محبوبش میگردد. او خود را به بلبل تشبیه میکند که به دنبال گل، بیتابانه پروازی میکند. در نهایت، او احساس میکند که در خانه دلش هیچ جایی برای پنهان کردن رازهایش ندارد و به حالتی از نبود محبت دچار شده است.
هوش مصنوعی: از میهمانی نمیتوان آهنگ یا نغمهای را برپا کرد، زیرا این صدا از جایی به گوش میرسد که محدود و تنگ است و آوازش از صدای جرس میآید.
هوش مصنوعی: دل من پر از احساسات و درد است و از تیغ تو انتظار دارد که برای من، مثل یک بازی، خانهی مقام و ثروت را بسازند.
هوش مصنوعی: در این دنیا شاید نام و شهرتی داشته باشم، اما از خواستهها و آرزوهایم به دور هستم. این شهرت چه فایدهای برای من دارد وقتی که بخت و اقبال خوبی ندارم.
هوش مصنوعی: صدای آشنا را از هر سوی نشنیدهام، جز گاهی که صدای غمهایم از کوه بلند میشود.
هوش مصنوعی: چشمهای زیبا و دلنشین او به من زخم میزند و من در تلاش هستم تا او را پیدا کنم، زیرا هر یک از مژگان او هم پرچم عشق است و هم وسیلهای برای پرواز به سوی او.
هوش مصنوعی: من در بزم افراد متعصب و خودخواه جایی ندارم و نمیتوانم در کنارشان باشم. در عوض، در دنیای خوشی و شادی و در کنار هنرمندان و نوازندگان آزادی را انتخاب کردهام.
هوش مصنوعی: من آن بلبل هستم که از شوق گل، بیخود به آنجا میروم و تلاش میکنم تا زیبایی گل را در آغوش بگیرم، حتی اگر در جنگل، گلهایی پر از درد و خونین باشد.
هوش مصنوعی: من اختیار دل را از دست دادهام و دیگر در دل خود جایی برای پنهان کردن راز ندارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ایا بر جان ما ماهر چو بر شطرنج اهوازی
چو ما را شاه مات آید ترا سپری شود بازی
امیر عالم عادل نبیره خسرو غازی
جلال دولت عالی امین ملت تازی
ملک بو احمد محمود زیبای سرافرازی
شهنشاهی که روز جنگ با شیران کند بازی
ایا شاه جهانداری که فردی و بی انبازی
[...]
جهان بازی گری داند مکن با این جهان بازی
که در مانی به دام او اگرچه تیز پر بازی
برآوردم چو کاخی خوب و اکنون میفرود آرد
برآورده فرود آری نباشد کار جز بازی
چه باشد بازی آن باشد که ناید هیچ حاصل زو
[...]
جلال امت مختار و تاج ملت تازی
کزو باشد بزرگان را بزرگی و سرافرازی
آیا بر جان ما ماهر چو بر شطرنج اهوازی
چو ما را شاه مات آید ترا سپری شود بازی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.