چیست کارم، زخم کاری هر زمان برداشتن
وز خدنگ جور او زخم سنان برداشتن
در کتاب صنع یزدانی خیانت کردنست
سرو من جزو کمر را از میان برداشتن
می توانم آب بردارم ز جوی کهکشان
لیک نتوانم زخوان خلق نان برداشتن
در ثبوت بردباری عاشقان را محضریست
چون هدف از هر ستمکاری نشان برداشتن
کعبه عشق ترا خوف و خطر در راه نیست
آب اگر نبود توان ریگ روان برداشتن
گر نباشم لایق برداشتن بفکن مرا
یکرهم از خاک خواری می توان برداشتن
ضعف در بیماری عشقت بجائی می رسد
کاستین نتوان ز چشم خونفشان برداشتن
کامجویان را گریزی نیست از جور سپهر
هر که گلچین بایدش از باغبان برداشتن
بردباری چیست جور از دشمنان بردن کلیم
ورنه جان پروردنست از دوستان برداشتن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پیچ و تاب عشق را نتوان ز جان برداشتن
نیست ممکن موج از آب روان برداشتن
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.