|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
لغزش به بخش حاشیههای شعر
|
|
لغزش به بخش تصاویر نسخههای خطی، چاپی و نگارههای هنری مرتبط با شعر
|
|
لغزش به بخش ترانهها و قطعات موسیقی مرتبط با شعر
|
|
لغزش به بخش شعرهای همآهنگ
|
|
لغزش به بخش خوانشهای شعر
|
|
لغزش به بخش شرحهای صوتی
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
به اشتراکگذاری متن شعر جاری در گنجور
|
|
مشابهیابی شعر جاری در گنجور بر اساس وزن و قافیه
|
|
مشاهدهٔ شعر مطابق قالببندی کتابهای قدیمی (فقط روی مرورگرهای رومیزی یا دستگاههای با عرض مناسب)
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به زیبایی سفر و رفتن به دلخواه و عشق را بررسی میکند. او میگوید که سفر نیکوست، اما اگر از مکان محبوب و دلخواه برود، مانند شمعی است که در مجالس میسوزد و از بین میرود. با اشاره به شراب و معشوق، از حیات و زندگی سخن میگوید و تأکید میکند که در این فصل زیبا نباید از گلستان دور شد. شاعر همچنین به دشواریهای دلتنگی و هجرت اشاره کرده و میگوید که هیچ چیز نمیتواند او را از دنیای دلخواهش جدا کند. در نهایت، به احساسات خود و سختیهای ناشی از جدایی اشاره میکند و بیان میکند که اگرچه به سفر رفته، دلتنگی و غم در دلش باقی مانده است.
هوش مصنوعی: سفر کردن کار خوبی است، اما نه از جایی که دل را به دست آوردهای. همچون شمع که در محفل میدرخشد، باید از میان برود و به سوی دیگری برود.
هوش مصنوعی: غنچه در حال باز شدن است و می و عشق نیز مهیا هستند. جالب است که اگر زنده رود در این زمان، قابلیت سفر به اصفهان را داشته باشد.
هوش مصنوعی: از شوق و زیبایی گل ناتوان شدم و دیگر جایی برای ماندن ندارم، افسوس که در چنین زمانی مجبورم گلستان را ترک کنم.
هوش مصنوعی: در اینجا نه غارت فصل پاییز و نه آسیبهای ناشی از خاری وجود دارد. تنها چیزی که انسانها را از خانههایشان دور کرده، آوارگی و بیسرپناهی است.
هوش مصنوعی: دل و جان و صبر و توان همگی در کنار هم میمانند و باید به مسیر پرخونی که به خاطر دوری توست، همراه با کاروان سفر کرد.
هوش مصنوعی: تو خودت رفتی، ولی حالا گران مژگان (چشمان) تو برگشته و نمیداند که باید چه کند. حالا چگونه میتوانی برگردی؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به کوی یار میباید به چشم خونفشان رفتن
که دست خشک نتوان جانب آن آستان رفتن
نشان عشق اگر داری به راه عاشقی میرو
که این ره بس خطرناک است نتوان بینشان رفتن
دلا رفتی ز شام زلف سوی ماه رخسارش
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.