در جستجوی وصلت، آن رهرو بلایم
کز فرق همچو شانه بگذشته خار پایم
یکپای در خرابات، پای دگر بمسجد
یکدست رهن ساغر یکدست در دعایم
تا سینه چاک کردم ناخن تمام فرسود
اکنون بعقده دل درمانده چون درایم
در گلشنی که خارش نگرفت قیمت گل
خاکم بسر که دایم چون آب کم بهایم
تا آشنای مائی بیگانه ام ز عالم
مستغنی از طبیبان از درد بیدوایم
از تازه گلبن خود پیوند تا بریدم
با هیچکس نسازم گوئیکه خار پایم
پروانه اسیرم در بزم آفرینش
هر شمع ریسمانی می تابد از برایم
باشد نمایش من پنهان در آزمایش
منگر که تیره بختم شمشیر بی جلایم
از بس کلیم رفتم در زیر بار محنت
بر دوستان گرانم گر سایه همایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از روحالوقف شاعرانه درباره جستجوی وصل و عشق است. شاعر در بین دو حال متضاد قرار دارد؛ یک پایش در میخانه و پای دیگرش در مسجد است، یعنی تعادل بین دنیا و آخرت را جستجو میکند. او به درد و رنج درونیاش اشاره میکند و از اینکه در گلشنی که دیگران در آن گل هستند، او خود را خاک و بیارزش میداند، سخن میگوید. شاعر احساس بیگانگی از دنیا و آشنایانی که دارد را بیان کرده و از درماندگیاش در عشق سخن میگوید. او خودش را مانند پروانهای میداند که در دنیای عشق اسیر است و به این وضعیت پنهان و آزمایشی خود معترف است. در نهایت، او از مشقات زندگی و بار سنگین محنتهایش میگوید و به دوستانش اشاره میکند که سایهاش بر آنها سنگینی میکند.
هوش مصنوعی: در تلاش برای رسیدن به وصال، من راهی هستم که به خاطر شرایط دشوار زندگی مانند خارهایی که در پا میرود، رنج میکشم و از سر درد و مصیبت در حال عبور هستم.
هوش مصنوعی: نیمهای از وجودم در جایی آلوده و ناپاک است و نیمه دیگر در مکانی مقدس. یک دستم مشغول نوشیدن از جام است و دست دیگرم در حال دعا کردن.
هوش مصنوعی: تا زمانی که سختیها را تحمل کرده و قلبم را شکافتم، ناخنهایم فرسوده شدند. حالا در موقعیتی هستم که به خاطر دردهای درونیم درمانده و ناامید شدهام.
هوش مصنوعی: در باغی که کسی به آن توجه نمیکند و هیچکس به آن اهمیت نمیدهد، ارزش من همچون گل ریشهدار کم است و دائماً مانند آب، با فقدان و بیارزشی مواجهام.
هوش مصنوعی: من چون با تو آشنا هستم، دیگر از درد و رنج خود رنج میبرم و نیازی به پزشکان و درمان ندارم.
هوش مصنوعی: من از باغچهی تازهام پیوند را بریدم تا با هیچکس ارتباطی نداشته باشم، حتی اگر که این باعث شود خارها به پایم بروند.
هوش مصنوعی: پروانهای که به نور جذب شده، در زندگی من در حال پرواز است. هر شمعی که روشن میشود، مانند ریسمانی برای من میتابد و جلب توجه میکند.
هوش مصنوعی: من در آزمایشهایم پنهان هستم و نباید به ظاهر نامساعد و بدشکلی که دارم توجه کنی.
هوش مصنوعی: به خاطر رنجها و مشقتهایی که متحمل شدم، حالا برای دوستانم که به من نزدیک هستند، بار سنگینی شدم، حتی اگر همای سعادت بر سر من سایه بیفکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عالم گرفت نورم بنگر به چشمهایم
نامم بها نهادند گر چه که بیبهایم
زان لقمه کس نخوردهست یک ذره زان نبردهست
بنگر به عزت من کان را همیبخایم
گر چرخ و عرش و کرسی از خلق سخت دور است
[...]
هستم ز جان غلامت اما گریز پایم
صد بارم ار فروشی بگریزم و بیایم
گاهم رقیب خوانی گاهی سگ در خود
آن نام را نخواهم وین لطف را نشایم
دل را صبوری از تو یک لحظه نیست ممکن
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.