نه بیدادست گر چاک گریبان را رفو کردم
حصاری شد مرا تا سر به جیب خود فرو کردم
به بند دهر که چون تیغم، ولی از جوهر ذاتی
گشایش در قدم دارم بهر جانب که رو کردم
ز اهل عقل جز نه در برابر بس که بشنیدم
شدم دیوانه و با خویش آخر گفتگو کردم
ز شیر دختر رز تا بریدم طفل عادت را
به حکم دایه مشرب به خون توبه خو کردم
چرا از خضر نالم ره به مقصد گر نمیبینم
که من با دیده پوشیده دایم جستجو کردم
زآسیب شکستن پیر جام آن را نگه دارد
که باز از زهد و تقوی توبه از دست سبو کردم
ندارد قبله اسلام پا برجاتری از من
تمام عمر چون چشمت به یک محراب رو کردم
کلیم از پرتو روشن دلی شرمنده کم گشتم
دل و آیینه را هرگاه با هم روبهرو کردم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان احساسات و تجربیات خود میپردازد. او از فشاری که زندگی به او وارد کرده صحبت میکند و اینکه چگونه تلاش کرده تا از مشکلات فرار کند. اشاره دارد به اینکه با جستجوی حقیقت، دیوانهوار با خود گفتگو کرده و از عادات و وابستگیها خود را جدا کرده است. همچنین از ناامیدی در مسیر رسیدن به هدف و در عین حال از ناپایداری زهد و تقوی خود میگوید. در نهایت، او به تضادهای درونی خود اشاره میکند و از شرم خود در اثر روشن دلی و درک عمیقتر مسئله وجودش صحبت میکند. به طور کلی، این شعر در تلاش برای کشف حقیقت و درک عواطف انسانی است.
هوش مصنوعی: گرچه در ظاهر به نظر میرسد که کاری ناعادلانه انجام دادهام، اما این عمل برای من مثل یک محافظت شد. این کار باعث شد که به دنیای درون خودم پناه ببرم و از نگاه دیگران دور شوم.
هوش مصنوعی: در بندهای زمان که مانند شمشیر تیز است، ولی به خاطر ذات اصلیم، در آغاز کار همیشه امکان و گشایش دارم و در هر سمتی که حرکت کنم، این گشایش با من است.
هوش مصنوعی: از مردان خرد جز در مقابل بسیار، چیزهایی شنیدم که دیوانه شدم و در نهایت با خودم به گفتگو نشستم.
هوش مصنوعی: از شیر دختر رز تا زمانی که کودک عادت را جدا کردم، به دستور پرستار، به نوشیدن خون توبه عادت کردم.
هوش مصنوعی: چرا از خضر شکایت میکنم که در راه رسیدن به هدفم، اگر نمیتوانم آن را ببینم. من همیشه با چشمی بسته در جستجوی آن بودهام.
هوش مصنوعی: به خاطر آسیبهایی که از شکستن پیاله به من رسید، حالا باید مراقب باشم. من از زهد و تقوایی که داشتم، به خاطر عشق و اشتیاقم به شراب دست کشیدم.
هوش مصنوعی: هیچ چیز در اسلام به اندازهی من پابرجا نیست، زیرا تمام عمرم را مثل لحظهای که به یک محراب نگاه کردم، صرف کردهام.
هوش مصنوعی: از شرم و حیا، وقتی که با دل روشنی روبهرو شدم، کمتر احساس خجالت کردم و هر بار که دل و آینه را با هم دیدم، احساس عجیبی داشتم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نخوردم نیش خاری تا وداع رنگ و بو کردم
ز شر ایمن شدم تا خیرباد آرزو کردم
برو ای خرقه تقوی هوایی گیر از دوشم
که من دوش و بر خود وقف مینا و سبو کردم
مبادا بخیه هشیاریم بر روی کار افتد
[...]
چو بستی در بروی من به کوی صبر رو کردم
چو درمانم نبخشیدی به درد خویش خو کردم
چرا رو در تو آرم من که خود را گم کنم در تو
به خود باز آمدم نقش تو در خود جستجو کردم
خیالت ساده دل تر بود و با ما از تو یک رو تر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.