جنت از رضوان، که من زان روضه خرم نیستم
سیر چشمم در پی میراث آدم نیستم
خوردنم غیر از ندامت نیست بر خوان عمل
چند گیرم در دهان انگشت، خاتم نیستم
هرگز از فوت مرادی ناله از من سر نزد
مرده را از بیغمی در فکر ماتم نیستم
همچو غم در خلوت هر دل مرا ره داده اند
این سبکروحی از آندارم که بیغم نیستم
همچو ماه عید کارم غم ز خاطر بردنست
تازه ساز داغ مردم چون محرم نیستم
طالع پیراهن فانوس دارد نسبتم
در حریم وصل با این قرب محرم نیستم
خانه زاد آستان پستیم همچون غبار
گر شوم آرایش مسند مقدم نیستم
بسکه رنجیدست طبعم از نفاق صلح کل
نیشتر تا می توان بود مرهم نیستم
لاف اهلیت که باور میکند از من کلیم
اهل چون باشم، مگر از اهل عالم نیستم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق و نارضایتی شاعر از وضعیت خود و جهان اطرافش است. شاعر به جای عشق به بهشت و نعمتهای آن، به ندامت و ناراحتی از اعمالش میپردازد و اشاره میکند که در زندگیاش به دنبال خوشیهای زودگذر نیست. او خود را مانند غمی در دلها رها شده میبیند و از نفاق و دورویی رنج میکشد. در نهایت، شاعر احساس میکند که با وجود ادعاهایش، در حقیقت از اهل عالم نیست و نمیتواند خود را به کسانی که در جستوجوی حقیقت و آرامش هستند، نسبت دهد.
هوش مصنوعی: بهشت را از خوشحالی رضوان میدانم، اما من هرگز از آن باغ لذت نمیبرم و چشمم به دنبال میراث آدم نیست.
هوش مصنوعی: غذا خوردن برای من تنها باعث پشیمانی است و استفاده از اندوختههایم در زندگی هیچ فایدهای ندارد، چرا که من فردی ساده و بیارزش نیستم.
هوش مصنوعی: هرگز از فقدان هدفی غم و نالهای از من شنیده نمیشود، زیرا مرده به خاطر بیخیالیاش در اندیشهی اندوه نیست.
هوش مصنوعی: غم در دلهای خلوت هرکسی راه خود را یافته و مرا نیز به گونهای تحت تأثیر قرار داده است که احساس میکنم بدون غم نیستم.
هوش مصنوعی: مانند ماه عید، کار من فراموش کردن غمهاست. تازه با غم از دست دادن دیگران آشنا شدم، اما اکنون چون در ماه محرم نیستم، احساس عزا و سوگواری ندارم.
هوش مصنوعی: سرنوشت من مانند پیراهنی است که نورانی و روشن است، اما در حریم عشق و نزدیکی به معشوق، من به این اندازه نمیتوانم نزدیک شوم و در این حالتی که هستم، به عنوان یک بیگانه محسوب میشوم.
هوش مصنوعی: ما در نقطهای پایینتر از آستانه قرار داریم و مثل غباری به شمار میآییم. حتی اگر به مقام و جایگاهی هم برسیم، باز هم در مقام اول نیستیم.
هوش مصنوعی: طبع من از نفاق و دوگانگی به شدت آزرده است و تا جایی که میتوانم به دیگران کمک کنم، اما خود را مرهمی برای دردها نمیبینم.
هوش مصنوعی: ادعای اینکه من لایق و شایسته هستم، کسی به این حرف من گوش نمیدهد. آیا من از اهل دنیا نیستم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
من بسربازی ز شمع مجلست کم نیستم
چیست جرم من که در بزم تو محرم نیستم
گر مقیم روضه کویت شدم منعم مکن
ذره خاکم تصور کن که آدم نیستم
در جهان جز من خریدار جفایت نیست کس
[...]
گر نگردد بر مرادم چرخ در غم نیستم
جوهر تیغم ز پیچ و تاب درهم نیستم
جنگ دارد طرز من با مردم این روزگار
در میان عالمم وز اهل عالم نیستم
خارخشکم دودمان گلخن از من روشن است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.