بیدماغم دست رد بر وصل جانان مینهم
پنبه در گوش از صدای آب حیوان مینهم
در بهاری اینچنین از زهد خشک محتسب
ساغرم تا تر شود در زیر دامان مینهم
نه صراحی غلغلی دارد نه ساغر خندهای
گوش چندانی که بر بزم حریفان مینهم
از کجا مرهم بیابم چون ز مغز استخوان
پنبه میآرم به روی داغ حرمان مینهم
تا نباشد یک گلستان خار پاانداز من
کی ز کنج غم قدم در باغ و بستان مینهم
پایه اهل هوس بالاتر است از من کلیم
پای همت گرچه دائم بر سر جان مینهم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.