پرپیچ و تاب و تیره بی امتداد بود
این زندگی که نسخه ای از گردباد بود
دل از سر امید اگر برنخاستی
جا تنگ بر نشستن نقش مراد بود
هر صید کام کز پی او می دوید دل
هر گه بدام آرزو افتاد باد بود
خوش وقت بیغمی و جوانی که داشتیم
صد باعث طرب که یکی طبع شاد بود
از آسمان گشایش کاریکه دیده ام
از شست او خدنگ بلا را گشاد بود
هر عقده غمی که بکارم فلک فکند
مشکل گشاتر از گره اعتقاد بود
از عشق در زمان تو بیگانه گشت حسن
ورنه میان شعله و شمع اتحاد بود
در جام لاله و گل این باغ کرده اند
خونابه غمی که ز دلها زیاد بود
در زیر زنگ حادثه گم شد زمن کلیم
آندل که همچو آینه روشن نهاد بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از گرد راه دل بامید تو شاد بود
کایی مگر سوار دریغا که باد بود
مردم چو قصد پرسش من کردی ای طبیب
قصد تو خود هلاک من نا مراد بود
نگشود از ابروی تو دلم گرچه زان کمان
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.