هر کس به قبلهای کرد روی نیاز خود را
هندو صنم پرستد، من سرو ناز خود را
نگذاشت آستانش در جبههام سجودی
بیسجده میگذارم اکنون نماز خود را
در کنج نامرادی تا کی ز منع دشمن
در زیر سر گذارم دست دراز خود را؟
از نقش پا به رشکم گرچه همیگذارد
بر آستان جانان روی نیاز خود را
پروانهسان نگردد هردم به گرد شمعی
خواهد کلیم بیدل عاشق گداز خود را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساس عمیق نیاز و عشق شاعر به معشوق است. شاعر به مقایسه بین پرستشهای مختلف میپردازد و نشان میدهد که هر کس به چیزی تعلق دارد. او از سختیهای خود میگوید و بیسجده بودنش در مقابل معشوق را بیان میکند، که نشاندهنده دردی است که تحمل میکند. شاعر به عشقی خاموش و بیسرانجام اشاره میکند و از تلاش خود برای دستیابی به محبوب و رفع نیازهای درونیاش سخن میگوید. احساس حسادت و شوق در او موج میزند و در نهایت خود را به پروانهای تشبیه میکند که دور شمع میچرخد، در حالی که آرزوی ذوب شدن در عشق را دارد.
هوش مصنوعی: هر کسی به سمتی که دلش میخواهد و نیازش را در آن میبیند، روی میآورد. حتی اگر هندوها به بتان خود توجه کنند، من تنها به معشوقم توجه دارم.
هوش مصنوعی: او اجازه نداد که در برابرش سجدهای بیسجده انجام دهم، حالا نماز خود را بدون توجه به شرایط، برپا میکنم.
هوش مصنوعی: مدت زیادی در گوشهای از ناچاری بمانم و به خاطر ممانعتهای دشمن، دستم را زیر سرم بگذارم و دراز کنم؟
هوش مصنوعی: اگرچه اثر پاهایش بر آستان محبوب میافتد، با این حال من به خاطر زیبایی او غبطه میخورم و نیازی به او را در دلم دارم.
هوش مصنوعی: شعلهور شدن عشق مانند پروانهای است که همیشه دور شمع میچرخد و با این حال، باید درد و سوختن خود را تحمل کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سودم به خاک پایش روی نیاز خود را
فارغ شدم ز دنیا کردم نماز خود را
هرگز نمی کند شمع دیگر چراغ روشن
پروانه گر نماید سوز و گداز خود را
سرچشمهٔ بقا را با زلف او چه نسبت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.