منم به کنج قناعت رمیده از درها
به خویش بسته ز نقش حصیر زیورها
غبار خاطر خود گر دهم به سیل سرشک
شود به بحر گل آلود آب گوهرها
به من عداوت گردون بهجا بود، تا کی
نشان ناوک آهم شوند اخترها؟
مسلم است مرا دعوی وفاداری
خجل ز داغ وفای مناند محضرها
زجام لاله و گل قطرهای نریزد می
تمام حیرتم از این شکسته ساغرها
ز بد نهادی ابنای این زمان چه عجب
که شیر باز شود خون به طبع مادرها
به هیچ بزم نرفتم که روی دل بینم
منم سپند و مجالس تمام مجمرها
اگر نه در غم عشقت زنند سر بر سنگ
چرا چنین شده مودار کاسهٔ سرها
بس است بهر رمیدن ز خویش و قوم کلیم
هر آنچه یوسف دیده است از برادرها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از احساس تنهایی و قناعت خود میگوید و به جدایی و دوری از محبتها اشاره دارد. او با احساساتی عمیق از غم و درد ناشی از وفاداری سخن میگوید و از بیوفاییهای زمانه شکایت میکند. شاعر به زیبایی و لطافت عشق و احساسات عمیق انسانی اشاره میکند و میگوید که در مجالس شادی نیز نتوانسته از دلتنگی خود رهایی یابد. او با استفاده از تمثیلهای مختلف به واقعیتهای تلخ زندگی اشاره میکند و در نهایت به سرنوشت یوسف و برادرانش اشاره میکند تا نشان دهد که غم و جدایی جزء لاینفک زندگی اوست.
هوش مصنوعی: من در گوشهای از زندگیام جایگزین شدهام و درهای دنیای بیرون را به روی خود بستهام. با کمترینها سر میکنم و از آراستگیهای ظاهری و تجملات دوری میکنم.
هوش مصنوعی: اگر اندوه و غمهای درونم را در اختیار سیل اشک بگذارم، تبدیل به دریا میشود و آب آن پر از زیورآلات و گوهرها خواهد بود.
هوش مصنوعی: بیمهری مقدر بر من ادامه دارد، تا چه زمانی ستارهها نشانه تیر آتشین من خواهند شد؟
هوش مصنوعی: من به خوبی میدانم که ادعای وفاداریام بر من روشن است و این وفای من باعث شرمندگی محضرها و مراسلهکشان شده است.
هوش مصنوعی: از لیوان لاله و گل هیچ قطرهای نریزد. من از اینکه این杯ها چقدر شکستهاند، کاملاً گیج و متحیرم.
هوش مصنوعی: در این زمانه که فرزندان از تربیت نیکو برخوردار نیستند، جای تعجب نیست که مادران به رفتارهای خشن و جنگجویانه آنها واکنش نشان دهند.
هوش مصنوعی: من هرگز به هیچ جشن و میهمانی نرفتهام تا چهرهی محبوبم را ببینم. من مانند درخت سپند هستم که در میان آتشها و شعلههای تمام مجالس و مهمانیها قرار دارم.
هوش مصنوعی: اگر کسانی که در غم عشق تو هستند سرشان را به سنگ میزنند، پس چرا اینقدر کاسههای سر آنها زود میشکند؟
هوش مصنوعی: دیگر بس است که از خود و قوم خود فاصله بگیریم. کلیم (موسی) هر آنچه یوسف از برادرانش دیده، کافی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.