زپایم دهر خاری برنیاورد
که بختم صد بلا بر سر نیاورد
اجل از شیرمردان هر که را برد
بجایش دهر جز دختر نیاورد
درین عهد از رواج تیره روزی
کس آئینه بروشنگر نیاورد
قدم افشرد هر جا غیرت عشق
جگر پائی کم از خنجر نیاورد
زحسن عاقبت این بس، که دوران
به پیش ما ز بد بدتر نیاورد
چه دلسوزی کنی چون رفتم از دست
کسی از کشته پیکان بر نیاورد
سرم چون دولت فتراک دریافت
کلیم از درد ما سر در نیاورد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ولی او سر به کارم در نیاورد
امید روزگارم بر نیاورد
وزان پس مدتی سر بر نیاورد
بتاج سلطنت سر در نیاورد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.