ساقی از تاب می آن لحظه که در می گیرد
عرق از عارض او رنگ شرر می گیرد
می پذیرند بدان را بطفیل نیکان
رشته را پس ندهد آنکه گهر می گیرد
صافدل ترک حق از بهره خوش آمد نکند
زشت رو آینه بیهوده بزر می گیرد
هر دمی را اثری هست که از صحبت خلق
هر نفس آینه ام رنگ دگر می گیرد
چشم بندد ز جهان تا بگشاید دل تنگ
مرغ دلگیر تو سر در ته پر می گیرد
منم آن نخل برومند که دهقان قضا
می فروشد ثمرم را و تبر می گیرد
اشک آگاه بود از دل شوریده کلیم
بیشتر طفل ز دیوانه خبر می گیرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی تجربهها و احساسات انسانی است. شاعر از لحظهای صحبت میکند که زیبایی و جذابیت عشق و مینوشی بر او تأثیر میگذارد. او به تأثیر انسانهای خوب بر دیگران و اهمیت پاکی قلب اشاره میکند. در ادامه، شاعر به تغییرات روحی ناشی از ارتباط با دیگران و دردهای ناشی از جدایی میپردازد. او خود را به درختی تشبیه میکند که ثمرش توسط تقدیر فروخته میشود و در نهایت به احساس عمیق اشک و درد در دل اشاره میکند. به طور کلی، شعر به کاوش در احساسات عمیق انسانی و تأثیرات بیرونی بر روی روح انسانی پرداخته است.
هوش مصنوعی: ساقی، وقتی که به کناری مینشیند و مشغول سرو مشروبات میشود، چهرهاش آنقدر جذاب و دلربا میشود که رنگ شرر، مانند آتش، از آن متشر میشود.
هوش مصنوعی: آنها از خوبیهای دیگران بهره میبرند، اما اگر کسی به درستی حمایت نکند، آن فرد قادر به نگهداری ارزشها و فرصتها نخواهد بود.
هوش مصنوعی: دل صاف و پاک کسی که از حق دور است، از شادی و لذت بهرهمند نمیشود. شخص زشترویی که در آینه خود را میبیند، بیهوده بزرگتر از آنچه هست به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: هر لحظه از زندگی تأثیری دارد و به خاطر گفتوگو با دیگران، روح من همواره تغییر میکند و رنگ و بوی جدیدی به خود میگیرد.
هوش مصنوعی: اگر به طور موقت چشمهایت را ببندی و از دنیای بیرون فاصله بگیری، این فرصت را خواهی داشت که دل آزرده و غمگین خود را آرام کنی و به درون خود سفر کنی. در این حالت، احساسات و اندیشههایت پرواز میکنند و به آرامش میرسند.
هوش مصنوعی: من آن درخت بلند بالایی هستم که سرنوشت میوهام را به دیگران میفروشد و خودم را نادیده میگیرد.
هوش مصنوعی: اشک از حال دل حزنزده کلیم مطلع بود و بیشتر از آن، کودک دیوانه را درک میکند و از او خبر میگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
باز دل زآتش سودای تو درمی گیرد
سوختن شمع صفت باز ز سر می گیرد
صبح پیری بصد آیین جوانی باشد
در خزان گلشن ما رنگ دگر می گیرد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.