دلم با چشم تر یکرنگ از آنست
که پای اشک خونین در میانست
بآب تیغ او نازم که در خاک
همان خونابه زخمش روانست
چه طفلست اینکه گاه مشق بیداد
خطش زخمست و لوحش استخوانست
جهد از خاک ما فواره خون
همین شمع مزار کشتگانست
پر و بالم ز سنگ سردمهران
زهم پاشیده تر از آشیانست
زبان و دل یکی گر دست در عشق
جرس را ناله پرتأثیر از آنست
زگریه دامن ما گرچه دریاست
ولی آلوده دامانی همانست
درین وادی منم درمانده، ورنه
بمنزل رفته گر ریگ روانست
ز بس در زیر بار لخت دل رفت
نگه بر دیده ام بار گرانست
اسیر تست دل ور خاک گردد
غبار طره عنبر فشانست
کلیم از هند دلگیری ندارد
پس از الفت قفس هم آشیانست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، غم و اندوه عمیق شاعر به تصویر کشیده شده است. او با اشکهای خونینش از درد و رنجی که در دل دارد سخن میگوید. شاعر به نازکی و آسیبپذیری خود اشاره میکند و از ناتوانیاش در مقابله با بیعدالتی و ظلم صحبت میکند. او به سختیهای روحی و عاطفیاش پرداخته و نشان میدهد که عشق و عاطفهاش با اندوه و زخمهای عمیق همراه است. شاعر احساس و ناکامی خود را در فضایی آکنده از محنت و جدایی توضیح میدهد، و در نهایت به اسیری دل در عشق اشاره کرده که گویی به قفس تبدیل شده است. در کل، شعر تصویری از اندوه، عشق و از دست دادن را منتقل میکند.
هوش مصنوعی: دل من با چشمان گریان، به خاطر اشکهای خونینم، از همه چیز صاف و یکدست است.
هوش مصنوعی: من به تیغ او افتخار میکنم که همان خون خستگیاش هنوز در خاک جاریست.
هوش مصنوعی: این فرد مثل کودکی است که گهگاه با سختی و بیرحمی مواجه میشود؛ به طوری که خط نوشتهاش به زخمها شبیه است و نوشتههایش انگار بر روی استخوان نقش بستهاند.
هوش مصنوعی: از خاک ما با تلاش، جریانی از خون برمیخیزد که نشانهگذار شمع یاد تابوتهای کشتهشدگان است.
هوش مصنوعی: پر و بالم از سنگ سردی که بر سرم میبارد، شکستهتر از آشیانهای است که در آن زندگی میکنم.
هوش مصنوعی: اگر زبان و دل یکی شوند، نالهای که از عشق به گوش میرسد، بسیار تأثیرگذار خواهد بود.
هوش مصنوعی: هرچند که دامن ما از اشک پرآب است، اما لکهدار بودن دامن ما همانند قبل باقی مانده است.
هوش مصنوعی: در این سرزمین من احساس تنهایی و ناامیدی میکنم، وگرنه اگر راه درست را پیدا میکردم، دیگر به بیراهه نمیرفتم.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه دل بسیار تحت فشار قرار گرفته، چشمانم بار سنگینی را احساس میکنند.
هوش مصنوعی: دل من به تو وابسته است و اگر به خاک بیفتم، غبار موی تو با بوی خوشش همه جا را پر میکند.
هوش مصنوعی: کلیم از هندوستان ناراحت نیست، زیرا بعد از دوستی، حتی قفس هم برایش خانهای است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
روز عیش و طرب و بستانست
روز بازار گل و ریحانست
تودهٔ خاک عبیر آمیزست
دامن باد عبیر افشانست
وز ملاقات صبا روی غدیر
[...]
اگر دانائی اندر کار باشد
کمال مرد در نطق و بیانست
ولی گر نیست دانائی مسلم
تکلم آفت ایمان و جانست
خلاصه بهر هر دانا و نادان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.