گنجور

 
جویای تبریزی

غرق است به بحر جرم تا گردن من

شرمنده بود دلم ز بد کردن من

ای کاش که هر نقش قدم چون سوزن

چاهی شود از بهر فرو رفتن من

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode