میرزای یگانه شاه حسین
مرشد معنی اوستاد سخن
آه کان طوطی خجسته مقال
کرد چون گنج زیر خاک وطن
یوسف مصر خوش کلامی بود
گشت بی او زمانه بیت حزن
عنبر آگین لحد ز پهلویش
مشک بیز از کنار اوست کفن
لطف سرشار آن وحید زمان
بود با خلق عام و خاص به من
سال تاریخ فوت او جستم
چون ز پیر خرد ز روی حزن
هاتفی در مقام وصفش گفت
«طبع او بود آب و رنگ سخن»
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعر درباره میرزا یگانه شاه حسین است که به عنوان یک استاد سخن و شاعر بزرگ شناخته میشود. او به طوطی خوشزبان تشبیه شده که گنجی از کلمات را در دیار خود پنهان کرده است. شاعر به زیبایی و خوشکلامی او اشاره میکند و از تأثیر او بر فضای حزنآلود زمانه صحبت میکند. همچنین، وی را به عنوان فردی توصیف میکند که با دیگران ارتباط خوبی داشته و در قلب مردم جای دارد. در نهایت، شاعر به تاریخ فوت او میپردازد و از شخصیت والا و طبع زنده و هنرمندانهاش یاد میکند.
هوش مصنوعی: میرزای یگانه، به عنوان شاگردی از شاه حسین، به معنای بزرگی و مقام استاد سخن را داراست.
هوش مصنوعی: آه، همانطور که طوطی خوشبختی سخن میگوید، مانند گنجی که زیر خاک وطن پنهان شده است.
هوش مصنوعی: یوسف، که در مصر به خاطر سخن قشنگش معروف بود، با دوری از او، زمانه به شدت غمگین و پر از اندوه شده است.
هوش مصنوعی: بوی خوش و دلانگیز در کنار قبر او به مشام میرسد که مانند مشکی است که از پهلو و کنار او جاری شده است.
هوش مصنوعی: لطف و مهربانی او که در زمان خود بینظیر است، به همه مردم، چه افراد عادی و چه خاص، به من نیز رسیده است.
هوش مصنوعی: در سالی که او فوت کرده است، به جستجو پرداختم، زیرا از روی غم و اندوه، حکمت پیران را شنیدم.
هوش مصنوعی: گوشی به صدا درآمد و در توصیف او گفت: "ذات او شبیه به آب و رنگ کلامش است."
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هست بر خواجه پیچیده رفتن
راست چون بر درخت پیچد سن
این عجبتر که: می نداند او
شعر از شعر و خنب را از خن
آمد آن نو بهار توبهشکن
بازگشتی بکرد توبهٔ من
دوش تا یار عرضه کرد همی
بر من آن عارض چو تازه سمن
گفت وقت گل است باده بخواه
[...]
شب آخر شد از جهان شب من
که نگرددش روز پیرامن
بست صورت مرا چو در پوشید
شب تیره سیاه پیراهن
که بر اطراف چرخ زنگاری
[...]
آمد آن تیر ماه سرد سخن
گرم در گفتگوی شد با من
زیر او در سؤال با من تیز
بم من در جواب او الکن
نه مرا با تکاب او پایاب
[...]
هر که چون کاغذ و قلم باشد
دو زبان و دو روی گاه سخن
همچو کاغذ سیاه کن رویش
چون قلم گردنش به تیغ بزن
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.