گنجور

 
جویای تبریزی

میرزای یگانه شاه حسین

مرشد معنی اوستاد سخن

آه کان طوطی خجسته مقال

کرد چون گنج زیر خاک وطن

یوسف مصر خوش کلامی بود

گشت بی او زمانه بیت حزن

عنبر آگین لحد ز پهلویش

مشک بیز از کنار اوست کفن

لطف سرشار آن وحید زمان

بود با خلق عام و خاص به من

سال تاریخ فوت او جستم

چون ز پیر خرد ز روی حزن

هاتفی در مقام وصفش گفت

‏«طبع او بود آب و رنگ سخن»

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode