گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جویای تبریزی

بی‌خطا از بس رساند زخم بر بالای زخم

تیر او انگشت زنهاری است در لب‌های زخم

شکوه‌ای از دستبرد خنجر او کرده است

می‌نهد مهر خموشی بخیه بر لب‌های زخم

بیدلان را نیست تاب مرهم تیغ نگاه

جامهٔ گلگون خون زیباست بر بالای زخم

 
 
 
صائب تبریزی

جامه ای می خواست دل بر قامت رعنای زخم

آخر آمد ناوک اوراست بر بالای زخم

در حریم سینه ام هر جا نفس پا می نهد

کاروان زخم افتاده است بر بالای زخم

خنده بیدردی است در آیین ماتم دوستان

[...]

سلیم تهرانی

داغ نتواند گرفتن در دل ما جای زخم

وقت خندیدن نمک می‌ریزد از لب‌های زخم

جای یک زخم دگر چون گل بر اعضایم نماند

تیغ بگشاید مگر در سینهٔ من جای زخم

می‌برند از یکدگر ذوق جراحت هر نفس

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه