به جز سر جوش می عقلآفرینی چون نمیدانم
خم میخانه را کمتر ز افلاطون نمیدانم
چه لاف همسری با قامت او میزنی ای سرو
به پیش مصرع قدش ترا موزون نمیدانم
ز پهلوی دلم هر قطرهاش شور دگر دارد
سرشک دیدهٔ تر را کم از جیحون نمیدانم
ز بس سرگشتهام، در وادی آوارگی خود را
کم از مجنون ندانم گر به از مجنون نمیدانم
حرامم باد سیر این چمن بیروی او جویا
اگر هر غنچهٔ گل را دلی پرخون نمیدانم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق و غمگین شاعر اشاره دارد. او در ابتدا به عقل و تفکر میپردازد و میگوید که در این زمینه نمیتواند به روشنی بیان کند. سپس به زیبایی و قامت معشوق خود اشاره کرده و میگوید که کسی نمیتواند به او نزدیک شود. شاعر همچنین از درد و اشک خود میگوید و آن را بیشتر از دریای جیحون میداند. او از سرگشتگی و آوارگی خود شاکی است و خود را به مجنون تشبیه میکند. در پایان، عشق به معشوق برای او آنقدر ارزشمند است که نبود او باعث ناراحتیاش میشود و برایش حرام است که در چمن بدون معشوقش قدم بزند.
هوش مصنوعی: جز سرمستکردن و به فکر عقل و خرد نیندیشیدن، من هیچ نمیدانم. خم میخانه را نمیتوانم کمتر از تعالیم افلاطون ارزشمند بدانم.
هوش مصنوعی: ای سرو، تو با قامت زیبا و دلربایت، چقدر از همسری با تو سخن میگویی! من نمیتوانم قد تو را با هیچ چیزی هماهنگ و موزون بشمارم.
هوش مصنوعی: از کنار دل من هر قطره عاطفهام شور و حرارت خاصی دارد و اشک چشمهای ترم را به اندازهای بزرگ و پرآب میبینم که کمتر از جیحون نیست.
هوش مصنوعی: به خاطر سرگشتگی زیادی که دارم و شرایط آوارگی که در آن هستم، خود را کم از مجنون نمیبینم، اگر هم از او بهتر نباشم.
هوش مصنوعی: لباس دلم را به رنگ غم تن کردهام، چرا که بدون دیدن چهره محبوبم، هیچیک از گلهای این باغ برایم قابل تحمل نیست. اگر هر غنچهٔ گلی را به عنوان یادآور دلی پر از درد و اندوه نشناسم، خود را حرامزاده میدانم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.