خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل
منصب در خاک و خون غلطیدن ارزانی به دل
تا کند با ناوک بیداد او نسبت درست
داده اند از روز اول شکل پیکانی به دل
غنچهٔ امید ما محنت پرستان بشکفد
رو کند از یاد زلفی چون پریشانی به دل
اهل عصیان را ندامت مایهٔ دل زندگی است
سودمند افتاده تریاق پشیمانی به دل
گر مسخر می تواند ساخت دیو نفس را
می رسد در ملک تن جویا سلیمانی به دل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.