گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جویای تبریزی

غفل نبرده بهره ای از روزگار عمر

وقتی که فوت شد نبود در شمار عمر

با هیچ کس وفا نکند شاهد حیات

پیداست از دورنگی لیل و نهار عمر

هرگز ندیده است کس از سایه اش نشان

از بسکه تند می گذرد شهسوار عمر

بیرون زحد عقل بود عالم شباب

دیوانگی است لازم جوش بهار عمر

کی می توان به زاری و زورت نگاه داشت

در دست هیچ کس نبود اختیار عمر

با حاجیان کعبهٔ توفیق شو رفیق

از دست تا نرفته مهار قطار عمر

یک دم ز زندگیم نشد صرف کار حق

جویا چو من مباد کسی شرمسار عمر

 
 
 
حافظ

ای خُرَّم از فروغِ رُخَت لاله زارِ عمر

بازآ که ریخت بی گُلِ رویت بهارِ عمر

از دیده گر سرشک چو باران چِکَد رواست

کاندر غمت چو برق بِشُد روزگارِ عمر

این یک دو دَم که مهلتِ دیدار ممکن است

[...]

صائب تبریزی

از ره مرو به جلوه ناپایدار عمر

کز موجه سراب بود پود و تار عمر

فرصت نمی دهد که بشویم ز دیده خواب

از بس که تند می گذرد جویبار عمر

برگ سفر بساز که با دست رعشه دار

[...]

فیض کاشانی

ای خرم از نوید قدومت بهار عمر

پژمرد در مفارقتت لاله‏‌زار عمر

این یک دو دم که دولت دیدار ممکن است

دریاب کار ما که نه پیداست کار عمر

گیریم عمر خویش ز سر در زمان تو

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از فیض کاشانی
محیط قمی

ای چهر بر فروخته ات، لاله زار عمر

بازآ که بی رخ تو خزان شد بهار عمر

عمرت دراز باد که آمد طرب فزا

با یاد روی و موی تو لیل و نهار عمر

سرو و گلی نیامده چون عارض و قدت

[...]

غروی اصفهانی

ای از خط تو سبز لب جویبار عمر

وز غنچۀ تو خرم و خندان بهار عمر

ای در محیط کون و مکان نقطۀ بسیط

رحمی که شد ز دائره بیرون مدار عمر

داغم من از فراغ تو از فرق تا قدم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه