دل را به قدر خمکده ها جوش داده اند
تا منصب قبول تو می نوش داده اند
هر لخت دل زبان دگر شد مرا به کام
تا همچو غنچه ام لب خاموش داده اند
این شیوه خاصهٔ مژه های دراز تست
هر نیش را نه چاشنی نوش داده اند
روشندلان که مسلکشان عالم رضاست
بر نیک و بد چو آینه آغوش داده اند
جوش خیالت از سر ماکم نمی شود
ما را مدام ساغر سر جوش داده اند
در روزگار اهل کمالند بی سخن
خوش رتبه ای به مردم خاموش داده اند
جویا چو موج بی سر و پایان راه عشق
دایم به لجهٔ خطر آغوش داده اند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.