با شوخی چنان به کنارم نشسته ماند
گویی به لوح حافظه مضمون جسته ماند
طومار شکوه های دل من به دست چرخ
نگشوده همچو غنچهٔ شاخ شکسته ماند
باز آکه در فراق تو هر موی بر تنم
بسیار بی قرارتر از نبض خسته ماند
مضمون بسته را نتواند کسی گشاد
مرغ دلم به زلف تو تا حشر بسته ماند
جویا گل نشاط که نبود دو روز بیش
شکر خدا که در کف ما دسته دسته ماند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی احساسات عمیق و دردنگی است که شخص در غیاب معشوق خود تجربه میکند. شاعر با زبانی استعاری و زیبا به بیان مضامین عشق و فراق پرداخته است. او از شوخی معشوق یاد میکند که در ذهنش باقی مانده و غم دلش را به آرامی توصیف میکند. همچنین، نشان میدهد که در فاصلهی فیزیکی از معشوق، هنوز هم به صورت عمیق و دردناک احساساتش زنده است و ادعای این را دارد که عشقش همواره پابرجاست. در پایان، با ذکر شکرگزاری از بودن لحظاتی سرشار از شادی در زندگی، اشاره میکند که لذتهای کوچک همواره در زندگی وجود دارند.
هوش مصنوعی: او با شوخی و لطافت در کنارم نشسته است، طوری که انگار مضمون و یادداشتی در ذهنش ثبت شده و فراموش نشده است.
هوش مصنوعی: غصهها و دردهای دل من هنوز بیان نشدهاند و مانند غنچهای هستند که به خاطر شکستن شاخه، نتوانستهاند باز شوند.
هوش مصنوعی: ای محبوب، وقتی در دوری تو هستم، هر یک از موهای تنم نشانهای از بیتابی من است، حتی بیشتر از ضربان خسته قلبم که نشاندهندهی ناراحتیام است.
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند به راز و رمزی که در دل من وجود دارد پی ببرد، زیرا دل من تا روز قیامت به زلفهای تو وابسته و گرهخورده است.
هوش مصنوعی: از زندگی و لحظات شاد استفاده کن، زیرا این خوشیها زمان زیادی در دست ما نمیمانند. باید شکرگزار باشیم که هنوز این لحظات زیبا را داریم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.