دل صاف من از وضع جهان کلفت نمیگیرد
بلی آیینه زنگ از زشتی صورت نمیگیرد
توانایی صبرم کاش میبودی ازین داغم
که دست ناتوانی دامن طاقت نمیگیرد
زبان هر گیاهی از مآل هستیش گوید
دل ما غافلان زین خاکدان عبرت نمیگیرد
چو تنهایی نباشد اهل دل را مجلسآرایی
دل ارباب وحدت هرگز از خلوت نمیگیرد
ز فیض ناتوانی منصب وارستگی یابی
که دست زور هرگز دامن دولت نمیگیرد
ز آمیزش چنان رم کرده عنقای دلم جویا
که با وحشت هم این بیگانهخو الفت نمیگیرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زآه و دود عاشق حسن را کلفت نمیگیرد
که آب زندگانی را دل از ظلمت نمیگیرد
مرا کرده است وحشی آنچنان اندیشه لیلی
که با آهو دل مجنون من الفت نمیگیرد
مگر دست دعایی چند را همدست خود سازد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.