آنکه از داغ فراقت جگرش سوخته است
یار اغیار شدن بیشترش سوخته است
اولین گام بود راه به مقصد چون برق
هر که از گرم روی بال و پرش سوخته است
دوری از مال جهان جوی که آسوده شوی
جگر لاله ز پهلوی زرش سوخته است
شعلهٔ آه زلب تا مژه ام را دریافت
عالم هجر نگر خشک و ترش سوخته است
خویش را شمع صفت می دهد از آه به باد
هر که از آتش عشقت جگرش سوخته است
تیر آهم ندهد داد فلک را جویا
مگر از آتش دل بال و پرش سوخته است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خط چرا در لب همچون شکرش سوخته است؟
از دم گرم که آب گهرش سوخته است؟
تا چه گستاخی ازان طوطی خط سرزده است
که لب چون شکرت بال و پرش سوخته است؟
هیچ اندیشه ز خورشید قیامت نکند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.