با اسیران نازها امروز زنجیر تو داشت
حلقه از چشم بتان زلف گرهگیر تو داشت
بعد مردن هم نشد کم آتش دل گرچه ریخت
بر سر ما هر قدر آبی که شمشیر تو داشت
شرم را نازم که هر گه چهره ات را می گشود
جنگها با خامهٔ نقاش تصویر تو داشت
یاد ایامی که از هر حلقهٔ زلف کجش
صد کمند آماده جویا بهر تسخیر تو داشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و جذابیت محبوبش اشاره میکند و اظهار میدارد که حتی در حالت اسارت و زنجیر، زیباییهای او از بین نرفته است. چشمان زیبای او با زلفهایش گره خورده و آتش دل شاعر پس از مرگ محبوب همچنان شعلهور است. شاعر به شرم خود از زیبایی چهره محبوبش اعتراف میکند و بیان میکند که در گذشته، هر دوشیزهای از زلفهای او به اسارت درآمده بود و آمادگی برای تسخیر دل او داشتند. به طور کلی، شعر توصیف عاشقانهای از احساسات شاعر نسبت به معشوق است.
هوش مصنوعی: امروز اسیران ناز تو در زنجیر هستند و حلقهای که از چشمهای معشوقان به گردن دارند، مربوط به زلفهای گرهخورده توست.
هوش مصنوعی: بعد از مرگ هم آتش دل ما کم نشد، هرچند به اندازهی آبی که شمشیر تو داشت، بر سر ما ریخته شد.
هوش مصنوعی: شرم میکنم از این که هر بار که چهرهات را آشکار میکنی، جنگهایی به پا میشود که هنرمند با قلمش تصویر تو را میکشد.
هوش مصنوعی: به یاد ایامی میافتم که هر رشته از زلف کج او، آماده به دام انداختن و تسخیر قلب من بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.