دختر رز خلف سلسلهٔ بیهوشی است
توبه از می به حقیقت گلهٔ بیهوشی است
آن گرانمایه متاعی که ز خود می جویی
با خبر باش که در قافلهٔ بیهوشی است
پی به مقصد نبرد سلسله برپای شعور
طی این بادیه بر راحلهٔ بیهوشی است
سخنم را نمک از پهلوی مستی باشد
گل تحسین به سر ما صلهٔ بیهوشی است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.