اشک حسرت روشنی افزای چشم تر بس است
آبداری شمع خلوتخانهٔ گوهر بس است
دست و بازو زیب مردان هنر پرور بس است
باغ رنگین جلوهٔ طاووس بال و پر بس است
بیش از این آیینه از رشک صفایت چون کند
اینکه دندان بر جگر افشرده از جوهر بس است
هر کجا قامت برافروزد قیامت قایم است
زلف بر هم خوردهٔ او شورش محشر بس است
بار کسوت برنتابد از نزاکت حسن هند
پرنیان اخگر تابنده خاکستر بس است
در پناه عجز از جور حوادث ایمنم
صید را جویا نگهبان پهلوی لاغر بس است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.