لخت دل دور از تو امشب در گلوی غنچه است
بی تو خوناب جگر صاف سبوی غنچه است
حسن مستور از بت بازار دلکش تر بود
آشنایی دلم با گل ز روی غنچه است
خون عشرت بی تو در پیمانه باشد لاله را
باده پهلو شکافی در سبوی غنچه است
باز امشب گوییا با دختر صوفی نشست
بر زبان عندلیبان گفتگوی غنچه است
کی توان گل چید از من نشکفد تا خاطرم
معنی ام در دل نهان جویا چو بوی غنچه است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.