گنجور

 
جویای تبریزی

افتاد عکس عارضت ای مه جبین در آب

شد موسم بهار گل آتشین در آب

شمشیر موج تیغ سیه تاب می شود

شوید سیاه بخت غمت گر جبین در آب

با اشک ریزد از مژهٔ صافست گر دلت

آری همیشه درد بود ته نشین در آب

مینای چرخ تا شده لبریز اشک ما

مانند درد اده نهان شد زمین در آب

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode