گنجور

 
جویای تبریزی

شد بهار و بیخودیم از نشئهٔ جام هوا

توبهٔ ما را شکست امروز ابرام هوا

جلوهٔ آهم هوا را بسکه رنگین کرده است

صد تذرو اینجا گرفتارند در دام هوا

سینه چاک از پردهٔ عصمت دم بیرون نهد

هر که همچون صبح می گردد می آشام هوا

می دهیدم می که با صد تر زبانی گفته است

قاصد شبنم به گوش غنچه پیغام هوا

زودتر جویا به گلشن رو که علوی گفته است:‏

‏«نالهٔ بلبل به یاران بود پیغام هوا»‏