ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پنداری
به لعلت سبز حسن مطلع ابروست پنداری
مرا در پاس عزلت لذت عمر ابد باشد
اگر آب حیاتی هست آب روست پنداری
زشمشیر تغافل تا دو نیم افتاد در راهش
دل آواره ام نقش پی آهوست پنداری
ترا از دیدن خود تا به فکر خویش افتادی
به زانو آینه، آئینه زانوست پنداری
ز فیض نکته سنجی بزم را رشک ارم کردی
لب خاموشی جویا غنچهٔ بی بوست پنداری
رخسار تو از خوش آب و رنگی
زد طعنه به قرمز فرنگی
دل در خم زلف مشکفام است
چون آینه ای به دست زنگی
افسوس که همچو برگ رعنا
پیداست زنو گلم دو رنگی
خط بررخ آن فرنگ حسنت
پیچیده تر از خط فرنگی
جویا به خیال آن دهن رفت
افتاد دلش به دام تنگی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بزن ای ترک آهو چشم آهو از سر تیری
که باغ و راغ و کوه و دشت پر ماهست و پرشعری
یکی چون خیمهٔ خاقان، دوم چون خرگه خاتون
سیم چون حجرهٔ قیصر، چهارم قبهٔ کسری
گل زرد و گل خیری و بید و باد شبگیری
[...]
فکندی بر گل از عنبر هزاران حلقه و چنبر
بزیر هر یک از عمدا یکی جادوستان کردی
گر از میدان شهوانی سوی ایوان عقل آیی
چو کیوان در زمان خود را به هفتم آسمان بینی
اگر شایسته کوی تو بودی پای من یکدم
سر گردون گردنده بزیر پای ما بودی
بمیر، ای دوست، پیش از مرگ، اگرمی زندگی خواهی
که ادریس از چنین مردن بهشتی گشت پیش از ما
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.