به عرش عزتم جا داده است اقبال خواریها
نماند ضایع آخر فیض ضایع روزگاریها
چو با تیغ تضرع رو به سویم کرد دانستم
که تابد پنجهٔ خورشید را نیروی زاریها
به نام خویشتن گیری برات لامکان سیری
نهی گر پای استغنا به دوش بردباریها
من و در خاک و خون غلتیدن و بیطاقتی و غم
تو و مژگان خونآلود و شغل دشنهکاریها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عزت و کرامت خود سخن میگوید و به خیانتها و دشواریهایی که در زندگی تجربه کرده اشاره میکند. او در مییابد که با دعا و استغاثه به سوی خداوند، امید به بهبودی و نجات دارد. همچنین، او تفاوتهای خود را با دیگری توصیف میکند، یکی در رنج و محنت و دیگری در دسیسه و دشمنی. این شعر به تاملی عمیق دربارهی رنجها و امیدهای انسانی و نیز خواستههای الهی میپردازد.
هوش مصنوعی: خداوند عزت را به من عطا کرده و دیگر جایی برای خفت و ذلت باقی نمانده است؛ زیرا در نهایت، نعمتهای گذشته و شرایط سخت به هدر نخواهد رفت.
هوش مصنوعی: وقتی با اشک و ناله به سمت من آمد، متوجه شدم که قدرت دعا و زاری چقدر بر دلها تأثیر میگذارد.
هوش مصنوعی: نام خود را بر خود بگذار و به بینهایتی که در دسترس است، دست یاب. اگر بر دوشات بار استغنا باشد، میتوانی صبر و تحمل را با خود به همراه داشته باشی.
هوش مصنوعی: من در خاک و خون میغلتیدم و دیوانهوار برای تو به درد و غم میسوزم، در حالی که اشکهایم مثل خون جاری و به کار دشنهها مشغول بودند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلم را بود از آن پیمانگسل امید یاریها
به نومیدی کشید آخر همه امیدواریها
رقیبان را ز وصل خویش تا کی معتبر سازی
مکن جانا که هست این موجب بیاعتباریها
به اغیار از تو این گرماختلاطیها که من دیدم
[...]
حریم عصمت آنگه ناقه عریان سواریها
نگون باد ازهیون چرخ این زرین عماریها
سراری عز و دولت را ستیزه چرخ کرد آخر
به دل دولت به درویشی عوض عزت به خواریها
یکی چونان که نیلوفر در آب از اشک ناکامی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.