دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما کشی
ما ز شاگردان گردابیم در دریاکشی
قمری دل، آشیان بر سرو نوخیز تو بست
رتبه افزاید غمم را هر قدر بالاکشی
بیدلان را دست لطفی هم توان بر سر کشید
چند پای ناز در دامان استغنا کشی
ذوق غلتیدن به خاک ازیاد قدی می بری
گر دمی در سایهٔ سرو بلندی واکشی
از سر کویش برای مصلحت پایی بکش
تا به کی جویا رعونت را بت رعناکشی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.