آنکه عشاق بود بنده رخسار بدیعش
سعی ما با خط او نقش بر آب است جمعیش
کس ندانم که نخواهد بود آن ترک مطاعش
دل نباشد که نیابی بر آن شوخ مطیعش
هرکه را چهر تو منظور چه زحمت ز خزانش
هرکه را وصل تو مقدور چه حاجت به ربیعش
یارب از کوی خرابات چه خیزد که به شوخی
ینجه با زاهد صد ساله زند طفل رضیعش
هرکه از بند بگریخت نیابند پناهش
هر که از چشم تو افتاد نجویند شفیعش
ندهی گوش گر از مهر تو بر ناله جیحون
باری اندیشه کن از سطوت شهزاده رفیعش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در حریمی که لب خود به شکرخنده گشایی
از لب بام کنند اهل هوس بوسه ربایی
در بسته حجاب بود گر چه گلشنش
تکلیف بوسه است دهن غنچه کردنش
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.