گنجور

 
جامی

می خورد طعمه های رنگارنگ

خواجه از کسب اشتهای دروغ

می دمد بادهای ناخوشبوی

معده بر سبلت وی از آروغ

نگشاید فقیر روزه خویش

جز به نان جوین و تره و دوغ

می شود هرچه می خورد نوری

که رسد زان به آفتاب فروغ

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode