گنجور

 
ابن یمین

پیشتر زینکه رند وش بودم

کار من داشتی هزار فروغ

وینزمان کز برای مصلحتی

دم زهدی همی زنم بدروغ

کارم از فقر و فاقه گشته چنانک

نرسد نان بتره تره بدوغ

وز برای رعایت ناموس

میزنم در گرسنگی آروغ