گنجور

 
جامی

زبان در دهان ترجمان دل است

سخن بر زبان از زبان دل است

جهان وانچه می بینی اندر جهان

گم اندر فضای جهان دل است

قلم هرچه بر لوح هستی نوشت

یکی نکته از داستان دل است

خدنگی که از قبضه ما رمیت

رسد بر نشان از کمان دل است

غذایی که از عند ربی ابیت

خورد جان عارف ز خوان دل است

فراوان فواکه که از قطع و منع

مبراست از بوستان دل است

کلام تو وحی است جامی بلند

که نازل شده ز آسمان دل است