نَفَحاتُ وَصلکَ اَوقَدَت جَمَرات شَوقکَ فِی الحَشا
ز غمت به سینه کم آتشی که نزد زبانه کما تشا
تو چه مظهری که ز جلوهٔ تو صدای صیحهٔ صوفیان
گذرد ز ذروهٔ لامکان، که: خوشا جمال ازل؛ خوشا
همه اهل مسجد و صومعه، پی وردِ صبح و دعای شب
من و ذکر طلعت و طرهٔ تو مِنَ الغَداةِ اِلَی العِشا
ز کمند زلف تو هر شکن، گرهی فکنده به کار من
به گرهگشایی لعل خود: که ز کار من گرهی گشا
دل من به عشقِ تو مینهد، قدمِ وفا به ره طلب
فَلَئِن سَعیٰ فَبِهِ سَعیٰ و لَئِن مَشیٰ فَبِهِ مَشیٰ
به تو داشت خو دلِ گشتهخون، ز تو بود جان مرا سکون
فَهَجَرتَنی و جَعَلتَنی مُتَحَیِّرا مُتَوَحِّشا
چه جفا که جامی خستهدل ز جدایی تو نمیکشد
قدم از طریق جفا بکش: سوی عاشقان جفاکش آ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
نسیم وصلت اخگرهای شوق را در اندرون من افروخت- کما تشا =چنان که خواست
ذروهze(o)rveمعنی۱. بلندی؛ اوج.۲. بالای چیزی.۳. جای بلند مانند قلهٔ کوه.مترادف۱. اوج، ذروت۲. ستیغ، قله۳. تارک، چکاد، فرق۴. نوک، ≠ حضیض
من الغداة الی العشا: از صبح تا شب؛ همگان -چه مسلمان در مسجد و چه مسیحی در صومعه- در پی ورد (ذکر) سحر و دعای شباهنگامند اما فکر و ذکر من از صبح تا شامگاه، روشناییِ ([صورت]) و موی توست!
اگر میپوید به وسیلهٔ آن (عشق تو) میپوید، اگر قدم برمیدارد، به وسیلهٔ آن قدم برمیدارد
مرا ترک کردی و حیرت زده و هراسان/تنها گذاشتیام
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهای دیگر
تا به حال ۷ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.