ای از دو جام لعلت ما را تمام نیمی
عیش تمام ما را بس زان دو جام نیمی
روشن جبین توست این یا خود طلوع کرده
از مطلع سعادت ماه تمام نیمی
گفتم ز ذکر نامت یابم ز خود رهایی
از خود تمام رستم ناگفته نام نیمی
تا ماه عید باشد شبهای عاشقان را
بنمای زان دو ابرو هر وقت شام نیمی
از سوز سینه پختم دیگ امید لیکن
از سردی رقیبان مانده ست خام نیمی
زین نیم جان که دارم دشوار زنده مانم
پیش آر لب کزو هم گیرم به وام نیمی
نبود ز هر لب تو یک بوسه حد جامی
یک بوسه بس ز هر دو از هر کدام نیمی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر، با زبانی عاشقانه و پندارهای زیبا، به توصیف عشق و زیبایی محبوب میپردازد. شاعر از دو جام لعل سخن میگوید که نمادی از عشق و لذت است و میگوید زندگیاش تنها با آن دو جام کامل میشود. محبت محبوب به قدری روشنی بخش است که به جمال او تشبیه میشود. شاعر در جستجوی رهایی از خود، نام محبوب را یاد میکند و از آنجا که شبهای عاشقی به یاد محبوب میگذرد، از او میطلبد که زیباییاش را در کنار عشق نمایان کند. همچنین، او از آتش دلش و امیدش حرف میزند، اما از خاموشی رقیبان و سردی آنها نگران است. در نهایت، شاعر از محبوبش تقاضا میکند که با یک بوسه، زندگیاش را کامل کند؛ عشقی که برای او بسیار ارزشمند است.
هوش مصنوعی: ای دوست، از دو جام زیبای تو ما را خوشی و لذت کامل میشود؛ زندگی ما به همین دو جام بستگی دارد و همین برای شادی ما کافی است.
هوش مصنوعی: این جمله به زیبایی و درخشندگی پیشانی تو اشاره دارد و بیان می کند که شاید این درخشندگی ناشی از خوشبختی و سعادت تو باشد که مانند ماه کامل در افق ظهور کرده است.
هوش مصنوعی: گفتم که با یاد تو میتوانم از خودم آزاد شوم و رهایی پیدا کنم، اما انگار تمام داستان من تنها نیمهای از نام توست.
هوش مصنوعی: تا زمانی که عید ماه باشد، شبهای عاشقان را به یاد بیاور که هر بار در شام نیمه، آن دو ابرو در یاد هستند.
هوش مصنوعی: از درد و رنجی که در دل دارم، آتش امیدی را روشن کردهام، اما به خاطر سردی و بینفسی رقیبها، نیمهای از این امید هنوز نپخته و خام مانده است.
هوش مصنوعی: از این زندگی نیمه جان که دارم، دشوار است که به حیات ادامه دهم. پس لبهای تو را پیش آر تا از آنجا نیمی از زندگیام را بگیرم.
هوش مصنوعی: هر یک از لبهای تو به اندازه یک بوسه ارزش دارد و این بوسه به تنهایی کافی است. از هر دو لب، اگر نیمی از عشق را ببیند، هنوز هم معنادار و زیباست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ماه رخش چو بنمود، از طرف بام نیمی
از شرم کاست، تا شد ماه تمام نیمی
گیرم رها کنندم، مشکل رسم بجایی
زین بال کش قفس ریخت، نیمی و دام نیمی
از گرم خویی عشق، وز سرد مهری حسن؛
[...]
در شهرت ریا شد عمرم تمام نیمی
باید به عشق و مستی گردد تمام نیمی
تا وصف دوست زین جمع گردد مرا میسر
سجده به دست نیمی صهبا به جام نیمی
امشب ز الفت غیر پر خون نمود دل را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.