از هیچ نشان داده دهانی که تو داری
بر موی کمر بسته میانی که تو داری
صد جامه جان چاک شود چون بخرامد
با لطف قبا سرو روانی که تو داری
شد از کشش ابروی تو قامت ما خم
کس را نرسد زور کمانی که تو داری
خط سبزی و رخ خوان جمال است و جهانی
مهمان شده سبزی و خوانی که تو داری
آنان که اسیران تو را طعنه زنانند
غافل شدگانند ز آنی که تو داری
هرکس ز جمالت شده قانع به نشانی
بیرون ز نشانهاست نشانی که تو داری
جامی به غزل کوش که در حد کمال است
برطرز حسن این سخنانی که تو داری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از مو نتوان ساخت میانی که تو داری
وز غنچه ی سیراب دهانی که تو داری
شبها نکنی گوش بفریاد اسیران
فریاد از آن خواب گرانی که تو داری
محراب نظرهاست کمانی که تو داری
شیرازه دلهاست میانی که تو داری
چون سبزه زمین گیر کند آب روان را
این قامت چون سرو روانی که تو داری
بر روی زمین رنگ عمارت نگذارد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.