گنجور

 
سام میرزا صفوی

سر دفتر ظرفای عالم و در اشعار مضحک مقبول عرب و عجم است مضامین کثیر را در اندک عبارت فصیحی بروجهی که بغیر از خودش دیگری فهم نمیتواند کرد درج کرده و به منصه ظهور میرسانیده است . از جمله این بیت در هجو سلطان احمد کوسه سمرقندی املا کرده

غلام کوسه زرد شبان جن گیرلی

مثال ریش او گفتم خس ما سوجه قندیلی!

چون دستارش را در مدرسه مولانا جامی دزد برده بود این قطعه را در آن باب گفته :

بر در مدرسه جامی جم بحر و بری

دزد برد از سر من فوطه شیر و شکری

فوطه ام برد و هوا سرد و سرم درد گرفت

دزدک روی سیه را چه غم از درد سری

(اما همچون این ابیات گاه گاه نیز میگفته :

از مو نتوان ساخت میانی که تو داری

وز غنچه ی سیراب دهانی که تو داری

شبها نکنی گوش بفریاد اسیران

فریاد از آن خواب گرانی که تو داری

ولیکن مقطع را بموجب سلیقه خود فرموده اند :

دستار فرست احمدی بی سر و پا را

از جامه آلیجه کتانی که تو داری