روشن شبی که شمع شبستان من شوی
ظلمت زدای کلبه احزان من شوی
جان ریختم به پای تو از چاک سینه کاش
پا در حریم سینه نهی جان من شوی
پاکان نیند درخور تو سینه ها کباب
من چون پزم خیال که مهمان من شوی
با باد همنفس نکنم سویت آه را
ترسم چو زلف خویش پریشان من شوی
حیرانیم خموش کند ورنه پیش تو
چندان کشم نفیر که حیران من شوی
چون طوطیان به شکر تو شکر شکن شوم
گر زان دهان و لب شکرستان من شوی
جامی نیم به ملک سخن خسروم خوش آن
کز خط خوب خواجه دیوان من شوی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و longing است. شاعر در دل شب، به یاد محبوبش میافتد و میخواهد که او روشنایی شبستان او شود و تاریکیها را از زندگیاش دور کند. او از جانش برای محبوبش مایه میگذارد و تمنا دارد که محبوب در دل او جایی داشته باشد. شاعر به زیبایی و لطافت محبوب اشاره میکند و از احساس ناراحتی و سردرگمی خود میگوید. در نهایت، شاعر خواهان این است که محبوبش به زندگی او طعم شیرینی بدهد و در دنیای شعر و ادب او حضور یابد.
هوش مصنوعی: در شب روشن، وقتی که تو شمع زندگیام شوی، تیرگیها و غمهای کلبهام را از بین خواهی برد.
هوش مصنوعی: جانم را فدای تو کردهام و از دل شکستهام میخواهم که قدم در دل من بگذاری و جانم را به خودت بدهی.
هوش مصنوعی: پاکان و نیکان به تو فکر نمیکنند، زیرا دلهایشان به خاطر من و دردهای من به آتش کشیده شده است. من همچون یک بنده در انتظار هستم که تو مهمان من شوی.
هوش مصنوعی: من با باد همصدا نمیشوم و آه نمیکشم، زیرا میترسم که مانند موهایم بینظم و پریشان بشوی.
هوش مصنوعی: ما در درماندگی مانده ایم، اگر تو silent کنی، وگرنه من چنان فریاد خواهم زد که تو هم شگفت زده خواهی شد.
هوش مصنوعی: وقتی که تو مانند طوطیها برای من شیرینزبان شوی، من هم با همه وجودم در انتظار تو شکرگزار و شکرشکن میشوم، اگر که تو از آن لبها و دهان شیرینات مرا خوشحال کنی.
هوش مصنوعی: نصف جام سخن را به عنوان هدیهای از سوی پادشاه به من بدهید، تا من هم از خط زیبای استاد، دیوان شعرم را زینت ببخشم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چان پرورم گهی که تو جانان من شوی
جاوید زنده مانم اگر جان من شوی
رنجم شفا بود چو تو باشی طبیب من
دردم دوا شود چو تو درمان من شوی
پروانه وار سوزم و سازم بدین امید
[...]
خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی
تا حال من ببینی و حیران من شوی
بیگانگی مکن که دل و جان خویشتن
زان داده ام ترا که دل و جان من شوی
ایگنج حسن و ناز دل من خراب تست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.