نمی خواهم که با کس راز آن پیمان گسل گویم
خیالش را نشانم پیش و با او راز دل گویم
ز سر تا پا همه جان و دل آمد آن پری پیکر
معاذالله که همچون دیگرانش زآب و گل گویم
نشان قصد من نبود جز آن ترک جفاپیشه
گر از خوبان چین یا شوخ چشمان چگل گویم
شوم بی باده مست از شیوه ترکانه چشمانش
در آن مستی چو بینم قامتش را معتدل گویم
کند دعوی که هستی بنده ام وان خط مشکین را
چو بینم بر عذار او بر این دعوی سجل گویم
سخن را جسته جسته گویم از محراب با عابد
ولیکن چون درافتد زان دو ابرو متصل گویم
به روی سرخ کم کن وصف جامی لاله و گل را
که من پیش رخش این سرخرویان را خجل گویم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.